Quantcast
Channel: گمنامیان
Viewing all 501 articles
Browse latest View live

علت روزه: هم دردی با افراد فقیر!/خبرگزاری العربیه:یکصد نفر به دلیل پر خوری در ماه رمضان به بیمارستان قطر منتقل شدند...!

$
0
0

خبرگزاری العربیه:

در روز چهارشنبه، و در اول ماه رمضان، ده ها نفر به دلیل پرخوردی، و از شدت درد به بیمارستان منتقل شدند.
بیمارستان الاهلی قطر، در شب اول ماه رمضان به حالت آماده باش درآمد، بیش از یکصد نفر از شهروندان به علت پر خوری یا مشکلات کلیه، به بیمارستان منتقل شده بودند...!

علت روزه را تلاش مسلمانان برای همدردی با افراد فقیر عنوان کرده اند، حال سوال اینجاست، ایا پر خوری در حد مرگ(!)، تلاش برای همدردی با افراد فقیر محسوب می شود؟!

خنده دار اینجاس، اگر در قطر کسی در طی روز، یک لقمه غذا بخورد، با مجازات های غیر انسانی و وحشیانه شلاق و ... روبرو می شود، اما در عوض، چند ساعت بعد خود آنها از شدت پرخوری، به بیمارستان کشیده می شوند..! 

این تناقضی احمقانه است! 


حدیث نقوی روز:
امام نقی برای همدردی با افراد فقیر، دستور دادند که ملت سالی یکبار روزه بگیرند، تا اینکه دانشمندان سامرا، «ویروس اچ آی وی» را کشف کردند! سال بعد، جماعتی از مبتلایان به ایدز، به حضور امام نقی رسیدند و گفتند: «یا نقی، چرا شما برای همدردی با فقرا شرایط مشابه را بر خود تحمیل می کنید، اما با ما همدردی نمی کنید؟!»سیره النقی / نوشته این قنبل/ فصل: علت ابتلای امام نقی به اچ آی وی!
چند  نوشته دیگر امروز این وبلاگ: 




توقع احترام به حقوق دیگران، از پیروان دینی که به بدن خودشان رحم نمی کنند و روزه می گیرد، انتظار مضحکی است...!

$
0
0
یک- هنگامی که انسان در یک جامعه زندگی می کند، موظف است به حقوق دیگران نیز احترام بگذارد، مثلا نمی تواند صدها لیتر بنزین بخرد، در یک جنگل بریزد و بگوید: «این بنزین خودم است، این جنگل هم متعلق به کسی نیست! لذا به کسی مربوط نیست!»، چه آنکه چنین کاری، آسیب رساندن به حقوق تک تک اعضای آن جامعه است. 

چنین اعمالی به تمامی اعضای جامعه ضرر می زند و  آسیب رساندن به ملک مشاع همه محسوب می شود.

دو- اینکه یک شهروند به صورت برنامه ریزی شده و با قصد قبلی، به بدن خودش آسیب وارد کند، ضایع کردن حقوق دیگر اعضای جامعه است، چون مثلا اگر آن شهروند، به سرطان دچار شود، این کل جامعه است که موظف است هزینه تامین دارو و یا بیمارستان او را بدهد، و یا اگر پای خود از دست بدهد و ناتوان از کار کردن شود، باید جامعه هزینه زندگی او را تامین کند.

سه- این یک واقعیت کاملا اثبات شده است، روزه گرفتن به بدن انسان ضررهای عجیب و غریبی وارد می کند.
براستی، آیا روزه گرفتن مسلمانان، آسیب رساندن آنها به بدن خود با قصد قبلی نست؟!

آیا این ضایع کردن حقوق دیگر شهروندان نیست که خود را به هزار بیماری دچار کنند، و بعد جامعه باید هزینه درمان آنها را بدهد؟!

چهار- نکته اینجاست، اسلام چون یک ویروس به  انسان وارد می شود، و کسی که به این ویروس دچار شود، حقوق دیگر انسان ها را لگد مال می کند.

براستی، از پیروان دینی که بنا بر دستورات دینی، به بدن خود رحم نمی کنند و به جسم خود آسیب می رسانند، نمی توان توقع داشت که به حقوق انسانی دیگران احترام بگذارند...!
حدیث نقوی روز:
امام نقی برای همدردی با افراد فقیر، دستور دادند که ملت سالی یکبار روزه بگیرند، تا اینکه دانشمندان سامرا، «ویروس اچ آی وی» را کشف کردند! سال بعد، جماعتی از مبتلایان به ایدز، به حضور امام نقی رسیدند و گفتند: «یا نقی، چرا شما برای همدردی با فقرا شرایط مشابه را بر خود تحمیل می کنید، اما با ما همدردی نمی کنید؟!»سیره النقی / نوشته این قنبل/ فصل: علت ابتلای امام نقی به اچ آی وی!
چند  نوشته دیگر امروز این وبلاگ: 



آقای امام جمعه،احترام گذاردن به شخصیت زن، نشان با شعوری است،نه دیوثی! /آخوندی که هم کشورمان را غارت و بعد توهین می کند!

$
0
0
حجت‌الاسلام حسین ابراهیمی، امام جمعه انار در نماز جمعه ۲۱تیر ماه شهر انار،گفته است:
"زنانی که آرایش کنند و به خارج از خانه بروند، اگر به همسرانشان گفته شود “دیوث”، حق‌شان است."
البته که ایشان، از لغت دیوثی به این دلیل استفاده کرده که معنای دیوث، کسی است که همسر خود را برای دریافت پول، مجبور به ارایه خدمات سکسی می کند.

در منطق اسلامی و منطق این آخوند، اصولا اینگونه است که زن، یک کالایی است که به مرد تعلق دارد، آن هم نه یک کالای معمولی مانند یک ماشین، چون اگر کسی ماشین شما را ببیند، هیچ اشکالی ندارد.

در فرهنگ اسلامی، زن را ناموس می دانند، یعنی جایگاه زن، در حد آلت جنسی مرد است، و کسی نباید آنرا ببیند...! حال اگر یک زن، در حالی به بیرون برود که آرایش دارد، یک مثلا کمی از موی او بیرون است، در حکم این است که کسی آلت تناسلی صاحب او را دیده است...!!

اصولا این ملا، هیچ تصوری ندارد که یک زن، یک انسان است، و شوهر او، حق ندارد به او بگوید که چه بپوش و چه نپوش! اینکه مردی زن خود را مجبور کند که به نوعی خاص لباس بپوشد، نشان از بی شعوری او است و تنها نشان می دهد که آن مرد، آنقدر فهم و شعور ندارد که بداند زن او، کالا نیست و متعلق به کسی نیز نیست!

وای بر ما که بارکش غول بیابان شده ایم، و کارمان به جایی رسیده که یک ملا، هم کشورمان را غارت می کند، هم پول مفت می گیرد و بعد هم به زنان و مردان این ملک، اینچنین بی احترامی می کند. 

براستی، چنین آدم های نادانی، امام جمعه شده اند و هر هفته یک تریبون دست آنها اسـت، وای بر جامعه ای که اینها معلم اخلاق آنها بشوند...!!


شعر مولانا در وصف شهادت احمدی نژاد...! / پروین خانم! به هر جای احمدی نژاد تهمت بزنی، از اصلش بهتر می شود!

$
0
0
در روزهای پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد، خواهر احمدی نژاد، برادرش را «شهید تهمت» لقب داده است.
پروین احمدی‌نژاد در دل نوشته ای خطاب به بردارش گفته است:

«تاریخ درباره تو قضاوت می‌کند، تو شهید تهمت شدی...»

البته خواهر این شامپانزه نیز، در پر رو بودن و بی شرم بودن، دست کمی از احمدی نژاد ندارد! به یاد داشته باشید که داماد های این خانم پروین احمدی نژاد، نقش بسیاری در سرکوب مردم در تظاهرات مردم در سال 88 داشته اند. حال این خانم، معتقد است به برادر او تهمت زده اند...! 

حکایت آن موجود بدقواره ای است که می گویند: «خودش، کاریکاتور عکسش است...!»

من مانده ام که به کجای این احمدی نژاد می شود تهمت زد؟! هر گونه بخواهی احمدی نژاد را وصف کنی، از اصل او بهتر می شود...!

بامزه ترین نکته اینجاست که احمدی نژاد، ختم دروغ گویی و تهمت زده بوده است، از زمانی که روشنفکران را بزغاله خواهند، تا زمانی که میلیونها ایرانی معترض را خس و خاشاک لقب داد، آدم بی شخصیتی که مهم بودن خودش را در دروغ گفتن و جلب توجه اینچنینی یافته است.

در وصف شهادت احمدی نژاد نیز، تنها باید به حکایت کنیزک خاتون و آن خر پیر اشاره کرد، احمدی نژاد شهید آن گونه است، آنجا که مولانا می گوید: 

مرگ بد، با صد فضیحت ای پدر/----------------/ تو شهیدی دیده ای از ک...خر؟!!!

اصل این شعر را که کلمات بی ادبی در آن بسیار است و اینجا نمی توان نقل کرد، در این پیوند ملاحظهفرمایید!

یکی از این دو گونی سیب زمینی خواهر احمدی نژاد و دیگری همسر او است!  البته هنوز هیچ کسی نمی داند کدام یک زن و کدام خواهر او است! امیداورم لااقل خود احمدی نژاد، فرق این دوتا را بداند و به اتاق خواب اشتباهی نرود...! دی 

چند  نوشته دیگر امروز این وبلاگ: 






ایرانم، کجاست زرین جرسی تا به خروش آید و مردمان خفته ات را بیدار کند؟!

$
0
0
ایرانم، کجاست کاوه؟
بختک است بر سینه مردمانت، چه در خواب و چه در بیداری،
گیو و گودرز در خوابند،
بازوی آرش تو بشکسته،
لبخند مردمان سترده و نابود گشته،
ماردوشان بر مسند شاهی پایسته،
مردمانت همه در خواب!

ایرانم، کجاست کاوه؟
سد بی رحمی، گلوگه رودها را گرفته است!
چشمه هایت خشک،
گلزارت پر از خس و خاشاک، 
باغ ها بی بار،
لب ها از ترس به هم دوخته،
روزهایت بسان شب،
دود، فرنجک وار، نفس آدمیان راه به چالش کشیده،
کوهایت خمیده،
مردمانت همه در خواب!

ایرانم، کجاست کاوه؟
سوگ سیاوش، نیست گردیده تا تعزیه برای ضحاک ماندگار شود،
در اوج بهاران، برگ درختانت، همرنگ دندان های ضحاک شده،
به جای بوسه یار، نقش تازیانه بر گرده جوانان تو، 
وای بر من، چشمان زنان این سرزمین همه سیاه، نه ز سرمه، آوخ که از مشت قوانین زن ستیز،
«نسرین» و داد در زندان،
بیداد در اوج زورمندی، استوار و مانا شده،
طناب دار بر گردن جوانان،
افیون روا گشته، اما آوند شراب شکسته شده،
درازدستی  شایا شده، اما پای عاشقان را به جرم جوانی می شکنند؛
مردمانت همه در خواب!


ایرانم، کجاست زرین جرسی تا به خروش آید و مردمان خفته ات را بیدار کند؟!



چند  نوشته دیگر امروز این وبلاگ: 

حضور امام نقی در بخش تفتیش بدنی فرودگاه...!

$
0
0
به امام نقی خبر دادند که فرودگاه بغداد، دوربین و تلوزیونی نصب شده که به منظور تفتیش بدنی مسافران، آنها را به صورت لخت نشان می دهد. روایت است که امام نقی، فورا از شغل امامت استعفا داد، و در فرودگاه بغداد، به عنوان کارمند تفتیش مسافران خانم، مشغول به کار شد، و در آخرین نامه خود به مالک اشتر گفت: «به جدم قسم که اینجا خود بهشت است!»

اما خلیفه ملعون عباسی که دشمنی دیرینه ای با امام نقی داشت، دستور داد او را از بخش تفتیش بدنی خانم ها، به بخش تفتیش بدنی آقایان منتقل کنند...! 

ابالاش روایت امام نقی بعد از دو هفته کار در آن بخش، دچار افسردگی شدید شد، در بخش روانی بیمارستان بستری شد و تا مدتها صدای پنگوئن می داد...!  


طنز / تفاوت ها و شباهت های دکتر حسن روحانی (رییس جمهور منتخب) و دکتر عوضعلی کردان (وزیر کشور سابق) را شرح دهید! (دو نمره)

$
0
0
تفاوت ها: 

1-   دکتر عوضعلی کردان، هیچگاه به انگلیس سفر نکرده بوده، اما باز دم  روحانی گرم، لااقل برای شرکت در مراسم فارغ التحصیلی خودش، لااقل یکبار به انگلیس مسافرت کرده است...! 

2-دکتر عوضعلی کردان، مدرک خود را از دانشگاه آکسفورد گرفت، اما دکتر حسن روحانی از دانشگاهی در گلاسکو! 

3- دکتر عوضعلی کردان، برای گرفتن سمت های کوچکی چون معاونت صدا و سیما، یا وزارت کشور از این مدرک استفاده کرد، اما گندش درآمد و تنبان ایشان بر سرش کشیده شد، اما چون برخی از هموطنان، عکس دکتر حسن روحانی را در ماه می بینند،هیچ کسی جرات ندارد به این موضوع بپردازد...! 

4-  دکتر عوضعلی کردان، مدعی شده بود که  در سال 2000 از دانشگاه آکسفورد مدرک گرفته، اما دکتر حسن روحانی در سال 1999 مدرک خود را گرفته است. 

5- دکتر عوضعلی کردان، قبل از انقلاب به جرم تجاوز به یک دخترخانم به زندان افتاده بوده، که بعد از انقلاب، خود را یک مبارز سیاسی جا می زند و به این رژیم می پیوندد، اما دکتر حسن کردان، از همان ابتدا، در شکل گیری این رژیم جنایتکار حضور داشته است..! 

6- برخی عکس دکتر حسن روحانی را در ماه می بینند، اما هنوز هیچ کسی ادعا نکرده که عکس دکتر عوضعلی کردان را در ماه دیده باشد...! 

شباهت ها: 

1- به دلیل سیاست های ضد استعماری و دشمنی با دولت فخیمه و شخص ملاکه، هر دو دانشمند(!) بزرگوار، انگلیس را برای ادامه تحصیل انتخاب کردند! 

2- هر دو در غارت این کشور، مشارکت داشته اند،

3- هر دو نفر ذوب در ولایت فقیه هستند و سابقه لیس زدن نقاط خاصی از بدن مقام معظم رهبری را دارند...(!)

4- هر دو نفر به سرکوب آزادی خواهان و فعالان مدنی، اعتقاد بسیار زیادی داشته اند: 

 دکتر حسن روحانی، بعد از قیام جاودانه هیجدهم تیرماه سال 78، دانشجویان و آزادی خواهان ایرانی را اوباش خواند و تهدید کرد که مردم (منظور ایشان بسیجی ها بوده)، این اوباش را به سزای اعمالی خودشان می رسانند! (منبع)

دکتر عوضعلی کردن نیز، همه فعالیت های مدنی، حتی دفاع از محیط زیست، فمنیسم، استفاده از اینترنت (!) را چالش امنیتی می دانسته است...!! (منبع)

5- هر دو متقلب هستند...! یکی مدرک را کاملا جعل کرده، یکی دیگر با پرداخت رشوه و با وجود اینکه در دانشگاه حاضر نبوده، مدرک گرفته است!!

پی نوشت: 

یک- لطفا این نوشته سایتخودنویس را که در آن اسناد جدیدی از دروغگویی آقای دکتر حسن روحانی منتشر شده، مطالعه بفرمایید. 

دو- یکی برای من توضیح دهد، خود آقای روحانی گفته در سال 1999، مدرک دکتریش را گرفته است، حال چطور به خودش اجازه داده از سال 1979، به همه بگوید که دکتر است؟! چندی پیش نیز نوشته بودم :/-----------/نیازی نیست نابغه باشی تا دریابی که اعتبار مدرک دکترای حسن روحانی، به اندازه شرافت خامنه ای است...! 

نوشته  دیروز این وبلاگ: 

چند  نوشته دیگر روزهای گذشته این وبلاگ:

1)    /--------/آقای امام جمعه،احترام گذاردن به شخصیت زن، نشان با شعوری است،نه دیوثی! /آخوندی که هم کشورمان را غارت و بعد توهین می کند!
2)    /---------/توقع احترام به حقوق دیگران، از پیروان دینی که به بدن خودشان رحم نمی کنند و روزه می گیرد، انتظار مضحکی است...!
3)    /---------/پژوهشگران، علت نابودی «حزب نازی هیتلری» را نبود «گروه های اصلاح طلب نازی» اعلام کردند...!
4)    /---------/شباهت ها و تفاوت های بین امام خامنه ای و حضرت حجت السلام دکتر روحانی را با ذکر مثال شرح دهید(دو نمره!)
5)    /--------/نمایندگانی که امنیت جامعه را بر باد دادند، و شان ایرانیان را پایین آوردند، دنبال مجوز حمل سلاح و پاسپورت دیپلماتیک هستند!
6)    /---------/حکم اعدام، عمدی ترین نوع قتل و آدم کشی است/حکم اعدام، قباحت آدم کشی را می شکند وآنرا عادی جلوه می دهد!


تصویر مکاتبه ناسا با کودکی هفت ساله؛و مقایسه آن با کشوری که طبق قانون اسلام،پدر اجازه می یابد فرزندش را بکشد!

$
0
0
آیا می دانستید در قانون احمقانه مجازات اسلامی که اکنون در کشور ایران اجرا می شود، اگر پدر یک کودک، او را بکشد، هیچ مجازاتی برای او در نظر گرفته نشده است؟!  

در ماده 220 قانون مجازات اسلامي مقرر گرديده: «پدر يا جد پدري كه فرزند خود را بكشد قصاص نمي‌شود و به پرداخت ديه قتل به ورثه مقتول و تعزير محكوم خواهد شد»

یعنی پدر می تواند فرزند خود را بکشد، حداکثر مجازات او نیز، این خواهد بود که به ورثه (یعنی خودش!)، دیه و پول بدهد!!

اصولا در قانون و نگرش رژیم اسلامی، کودک و زن،  مانند اموال پدر محسوب می شود، و فاقد حقوق انسانی است.

وقتی که قانون، رابطه پدر و فرزند را اینگونه احقمانه در نظر می گیرد، دیگر رفتار مدارس و یا ارگان های دولتی با کودکان که جای خود را دارد!

بارها دیده ایم که کودکان در این رژیم اعدام شده اند، یا کتک زدن کودکان در مدارک، چیز عجیبی محسوب نمی شود.  هیچ قانونی در ایران وجود ندارد که جلوی کتک زدن پدر به کودک را بگیرد، یعنی اگر پدری کودکش را کتک بزند، هیچ قانون بازدارنده ای نیست، در حالی که در کشورهای متمدن، اگر پدری کودکش را کتک بزند، نه تنها با مجازات های سختی چون زندان طولانی مدت روبرو می شود، بلکه دیگر اجازه نمی دهند حضانت کودک در اختیار او باشد. 

حال چنین رفتار زشت و زننده ای را با رفتار سازمان ناسا مقایسه کنید، کودک هفت ساله ای برای آنها نامه می نویسد و می گوید دوست دارد در برنامه فضایی آنها مشارکت کند، آنها به صورت رسمی به او نامه می نویسند، و برایش چند پوستر نیز می فرستند...!

احترام به کودکان، احترام به نسلی است که آینده در اختیار خواهد داشت، و محافظت نکردن از آنها، فاجعه ای جدی است، چون غیر از اینکه خود آن کودک، بزرگسالی شاد و سالمی نخواهد داشت، بلکه ممکن است در بزرگسالی به فرزندان خود نیز آسیب برساند و اینچنین یک چرخه خطرناک به وجود خواهد آمد.

مقایسه قانون ایران درباره کودکان و رفتار مردم یک کشور متمدن با کودکان، آدمی را به حیرت می اندازد. 

اینچنین است که نسل آینده آنها، می تواند نسلی موفق و شاد باشد، اما در کشور مصیبت زده ما، جوانانش به فلاکت و درد دچار می شوند.


تصویر نامه این کودک به ناسا و پاسخ ناسا را در اینجا  می بینید: 

آی مسلمین! اگر ضرر اقتصادی ماه رمضان را خرج افراد فقیر کنید، فقیری باقی نمی ماند تا برای همدردی با او روزه بگیرید!

$
0
0
سوال نخست: براستی، ضرر اقتصادی احترام به ماه رمضان چقدر است!؟

با یک حساب سرانگشتی، عدد عجیبی به مغز انسان خطور می کند! به مدت یکماه تمامی کشور به حالت نیمه تعطیل در می آید، غیر از اینکه در ایام قدر همه جا تعطیل رسمی است، عملکرد ادارات و کارخانجات نیز حداقل هفتاد درصد کاهش می یابد. 

یعنی در یک حساب سرانگشتی، می توان گفت که حداقل پنج درصد از تولید ناخالص ملی کشور، به دلیل وجود ماه رمضان، کاهش می یابد...!!!

اگر تولید ناخالص ملی را سیصد و سی میلیارد دلار در نظر بگیریم، می بینیم که به دلیل ماه رمضان، کشور حدود شانزده میلیارد دلار ضرر می کند. 

سوال دوم: چرا باید روزه بگیرند؟!  

یکی از مهمترین دلایل روزه گرفتن در اسلام این عنوان شده که مسلمانان، شرایط افراد فقیر را درک کنند و بعد از درک آن، به افراد فقیر کمک کنند...!! 

جمع بندی: 
باور کنید اگر همین شانزده میلیارد دلار ضرر سالیانه ماه رمضان را خرج مبارزه با فقر کنیم، می بینیم که می توان فقر را در ایران ریشه کن کرد...!!  

حدیث نقوی روز: 
امام نقی (ع): 
«تعداد راسو ها آنچنان در مکه زیاد شده بود که زندگی در مکه غیر ممکن شده بود، از همه مهتر، این موجودات بدبو، تمامی سوسمارها را می خوردند....! آنگاه جدم دستور داد تا مسلمین یک ماه روزه بگیرند، اینچنین شد که همگی از بوی بد دهان مسلمین کشته شدند و نسل راسو در عربستان از بین رفت...!»
منبع: سیره النقی / نوشته ابن قنبل / بخش: اولین قدم ها در شکل گیری بیوتروریسم اسلامی!/فصل: غزوه اکولوژیکال!!

آقای بی بی سی، چرا باید رژیم را برانداخت؟!/ مقایسه چماق بدستان و سرکوبگران رژیم با اصلاح طلبان مستقر در خارج!

$
0
0
نقدی بر نوشته سایت بی بی سی / در حقیقت، نویسنده تلاش کرده که جنبش های آزادی خواهی دنیا را جنبش های اصلاحات لقب دهد، بعد بگوید جنایتکارانی چون خاتمی و روحانی اصلاح طلب هستند، پس باید برای رسیدن به آزادی و دمکراسی، چون اتفاقاتی که در لهستان و آفریقای جنوبی رخ داده، ما نیز باید خاتمی و روحانی سواری بدهیم..!! 
در سایت بی بی سی فارسی، مقاله ای با این عنوان منتشر گردیده است: «چرا جمهوری اسلامی را نباید برانداخت!»

نویسنده مقاله، شخصی به نام محسن جلالی است که در آمریکا زندگی می کند.

خواندن این مقاله، آدمی را به فکر وامی دارد، چگونه است که این افراد، در فضای دمکراتیک غربی زندگی می کنند، اما تمامی تلاش خود را برای حفظ این رژیم دیکتاتوری، به کار می گیرند...! 

در این مقاله، زمین به آسمان دوخته شده و نویسنده تمامی تلاش خود را به کار بسته تا سرنگونی این رژیم را چیز خطرناکی نشان دهد. 

نکات ذیل قابل توجه است: 
نویسنده نوشته است: 
"جنبش های برانداز تقریبا همیشه با شکست همراه بوده اند"
در پاسخ به ایشان باید گفت که بسیاری از جنبش های برانداز، موفق بوده اند، نمونه های متعددی در تاریخ معاصر وجود دارد: پنجم اکتبر 2000، سرنگونی دیکتاتور صربستان، انقلاب گل رز در گرچستان  یا انقلاب نارنجی در اکراین، یا ز انقلاب گرچستان گرفته تا اکراین، یا انقلاب گل لاله در قرقیزستان. 

ایشان نوشته اند:"و اصلاح گری در صورت های گوناگون آن قرین توفیق بوده، و یا دست کم شکستش فاجعه ای به همراه نیاورده است."
باید به ایشان یادآور شد که اصلاح گری الزاما موفق نبوده و در برخی از موارد فاجعه داشته است. به عنوان مثال، در ایران معاصر، جنبش اصلاحات هیچ موفقیتی نداشته است. یا در کشورهای یاد شده، اصلاحات، هیچ موفقیتی نداشت که منجر به انقلاب شد! 

از آن گذشته، همین جنبش اصلاحات در ایران، فاجعه به همراه آورده است، به عنوان مثال، از زمان روی کار آمدن خاتمی، این جنبش اصلاحات بود که باعث شد این رژیم به مدت شانزده سال بر سر کار بماند! چه فاجعه ای از این بدتر؟! 

یا اینکه بیست و پنجم خردادماه چهار سال پیش، سه و نیم میلیون ایرانی در خیابان بودند، اما همین اصلاح طلبان بودند که به مردم ایران خیانت کردند و نیروی مردم را به بیراهه بردند...! در نتیجه، حکومت چهار سال گذشته احمدی نژآد و غارت ایران را مدیون این اصلاح طلبان هستیم...!! چه فاجعه ای از این بدتر؟!

ایشان سپس تلاش کرده اند تمامی انقلاب ها را اتفاقاتی کور نشان دهند، اتفاقاتی که مردم هدف خود را نمی دانند!! در صورتی که این سخن، کاملا غلط و اشتباه است! در انقلاب های ذکر شده، مردم به خوبی می دانستند که هدف آنها چیست و چه مقصودی را دنبال می کنند.

صد البته انقلاب کوری چون انقلاب سال 57 داشته ایم، انقلابی که به گفته رییس جمهور وقت فرانسه، خودکشی دسته جمعی مردم ایران بوده است!! 

اینکه مردم ایران، سالها پیش اشتباهی کردند و انقلاب کوری را دنبال کردند، به این معنا نیست که باید به درازای تاریخ، به جماعت ملا و آخوند، سواری بدهند...! خیر، اگر مردم  ایران در یک انقلاب کور، حکومت را چشم بسته به خمینی واگذار کردند، می توانند در یک انقلاب آگاهانه و از روی دانایی، دمکراسی را در ایران مستقر سازند و با بر پا کردن صندوق های رای، آینده ای نوین برای خود رقم بزنند. 

باید به ایشان یادآور شد که مقایسه های جنبش های مدنی لهستنا (جنیش همبستی لهستان) یا نمونه های دیگر با اصلاح طلبان ایران، کاملا مقایسه غلطی است. اصلاح طلبان این رژیم، به صورت مشخص و واضح در پی دمکراسی نیستند، لذا مقایسه این دو از بیخ و بن غلط است. 

به یاد داشته باشید که در ماه جون 2009، اصلاح طلبان بیشترین قدرت را داشتند و سه و نیم میلیون ایرانی در خیابان بودند، اما آنها در پی سرنگون کردن خامنه ای و یا آوردن دمکراسی در ایران نبودند. 

در جمع بندی، باید گفت که زمانی می توان شخصی را اصلاح طلب نامید که در پی دمکراسی باشد، یعنی اولین قدم بهبودی اوضاع، استقرار دمکراسی در جامعه است. براستی، کدام یک از این اصلاح طلبان رژیم، به چیزی به نام دمکراسی اعتقاد دارند؟! 

به عنوان مثال، در  ویدیو زیر، خاتمی به صراحت می گوید که با دمکراسی مخالف است...! 

در حقیقت، نویسنده تلاش کرده که جنبش های آزادی خواهی دنیا را جنبش های اصلاحات لقب دهد، بعد بگوید جنایتکارانی چون خاتمی و روحانی اصلاح طلب هستند، پس باید برای رسیدن به آزادی و دمکراسی، چون اتفاقاتی که در لهستان و آفریقای جنوبی رخ داده، ما نیز باید خاتمی و روحانی سواری بدهیم..!! 

در خاتمه مایلم اصلاح طلبان رژیم را با چماق بدستان خامنه ای مقایسه کنم.

 در تصویر زیر، شخصی به نام میرکاظمی را می بینید، او یکی از کسانی است که با اسلحه به کشتن مردم آزادی خواه و معترض در خیابان می پرداخت؛ و در عکس بعد می بینید که او به عنوان مدیر یک کارخانه عظیم، به همراه وزیر صنایع رژیم است. در یک جمع بندی ساده، می توان گفت این جنایتکار، مردم را می کشد، در عوض کارخانه ای را صاحب شده است.

حال، لطفا برای من توضیح دهید، آیا اصلاح طلبانی که مایل هستند جلوی سرنگونی رژیم را با لابی و مقالات اینچنینی بگیرند، چقدر با این اشخاص متفاوت است؟! 




قبلا نیز نوشته بودم:
/--------/سیاست اصلاح طلبان، بر کند کردن تیغ مبارزه با رژیم خامنه ای است، به این امید که خامنه ای تکه استخوانی جلوی آنها بیاندازد...!

نوشته های دیگر  امروز این وبلاگ: 

اندرباب خودبزرگ بینی سیاسیون!/ قبل از رژیم جنایتکار، این ایرانیان هستند که حقوق انسانی هم میهنان خود را لگد مال می کنند..!

$
0
0
یک/
حق مشارکت سیاسی و نامزدی برای انتخابات، جزو جداناشدنی حقوق بشر  است. طبق ماده بیست و یکم اعلامیه جهانی حقوق بشر، هر شهروندی این حق را دارد که در اداره سیاسی کشورش دخالت کند و به روشی دمکراتیک، در ساختار قدرت حضور یابد. 
ماده ی ۲۱،  هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به واسطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید.
دو/
این رژیم جنایتکار، صرفا به این دلیل بر مسند قدرت باقی مانده و دوام آورده است که فعالان سیاسی ایرانی با نگرش های مختلف، حاضر به اتحاد، یا همکاری سیاسی با یکدیگر نیستند. 

مثلا آقای ایکس، چون طرفدار نظام جمهوریت است، طرفداران نظام پادشاهی پارلمانی را از خود رانده و آنها را «دیکتاتور طلب» یا سلطنت طلب لقب می دهد، یا بالعکس. (طرفداران نظام پادشاهی پارلمانی و جمهوری خواهی را به این دلیل مثال زدم که بی حرمتی از هر دو طرف به یکدیگر، به شکل یک روند درآمده است!)

بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر، همه شهروندان، حق مشارکت در ساختار قدرت را دارند، یعنی دوری جستن از یکدیگر  تنها گروهی که اصول دمکراتیک را زیر پا می گذارند، و به دمکراسی معتقد نیستند، باید با احتیاط برخورد شود.

سه/
تحقیر دیگر گروه های سیاسی که به اصولی چون دمکراسی و حقوق بشر معتقد هستند، و یا دوری جستن از آنها باعث می شود که بین ایرانیان اتحادی شکل نگیرد و این به تداوم این نظام جنایتکار می انجامد.

از آن مهمتر، دوری جستن از دیگران، به معنای به رسمیت نشاختن حقوق انسانی آنها برای مشارکت در قدرت و فغالیت سیاسی است. 

چهار/ 
همانطوری که جمهوری خواهان می توانند به دمکراسی باور داشته باشند، کسانی که طرفدار پارلمانی پادشاهی هستند نیز می توانند معتقد به دمکراسی باشند. 

اصولا دمکراسی بودن یا نبودن، هیچ ربطی به نوع نظام ندارد، هم جمهوری می تواند دمکراسی باشد (مثل فرانسه)، هم نظام پادشاهی پارلمانی (مانند بریتانیا).

همانطوری که یک نظام جمهوری می تواند دیکتاتوری باشد (مثل ایران)، نظام پادشاهی نیز می تواند دیکتاتوری باشد (مثل عربستان). 

پنج/
 نقض حقوق بشر، فقط از طرف دولت نیست، از طرف مردم عادی نیز شکل می گیرد. مگر نه آنکه ماده یکم  اعلامیه جهانی حقوق بشر، شهروندان را به رفتار برادرانه به یکدیگر توصیه می کند. 
ماده ی ۱:تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
مثالی می زنم: فرض می کنم که یک نفر سیاه پوست به یک مغازه وارد می شود، اگر جاضرین مغازه را ترک کنند، آیا بی احترامی و نقض حقوق بشر نیست؟!

حذف دیگران، و سرباز زدن از مشارکت با آنها، به مانند آن کسی است که سعی در تحقیر دیگران دارد.  به یاد داشته باشیم که خود بزرگ بینی و خود برتر بینی، به شکلی نقض حقوف بشر است. 

شش/

سوال اینجاست: 
مگر همه به دمکراسی اعتقاد ندارند؟! 
چرا باید دیگران را به جرم علاقه به یک نوع  نظام دیگر، تیغ به دست بگیرند و دیگران را حذف کنند؟! 

چنین رفتاری، نقض آشکار حقوق بشر است، هم زمینه ساز ادامه دیکتاتوری در ایران است. 

به یاد داشته باشید، تا زمانی که ایرانیان معتقد به دمکراسی از هر نگرش سیاسی، دست به دست هم دهند، باید هر گروهی از هر نظری به دیگران اعتماد کنند، دست به دست یکدیگر بدهند تا این رژیم را سرنگون کرد و در ایران انتخابات آزاد برگزار کرد. 

تا زمانی که این مخالفان این رژیم، به جای اتحاد، انگشت اتهام به سمت یکدیگر گرفته اند و با یکدیگر اختلاف دارند، این رژیم بر سر کار باقی می ماند و ما به جایی نمی رسیم. 
نوشته های دیگر  امروز این وبلاگ: 

اگر اعدام جلوی توزیع مواد را می گیرد، چرا علی رغم این همه اعدام، باز بالاترین تعداد معتادان در دنیا را داریم؟!

$
0
0
چرا هم بیشترین تعداد معتاد به مواد مخدر و هم بیشترین تعداد اعدام قاچاقچیان را داریم!؟ براستی، فایده اعدام محکومین به قاچاق مواد مخدر چیست؟! اگر قرار است جلوی قاچاق مواد مخدر را بگیرد، چرا ما بیشترین تعداد معتاد در دنیا را داریم؟! 

دیگر برای ایرانیان، دیدن تصاویر آویزان انسان ها از چوبه دار، چیزی عادی و طبیعی شده است، و قباحت آن در جامعه از بین رفته است، کار به جایی رسیده که ساعت پنج صبح، به مانند یک تفریح، مردم برای دیدن مراسم اعدام می روند و گاه کودکان را نیز با خود می برند. 

لطفا نکات زیر را در نظر داشته باشید: 

یک/
مگر نه آنکه دری نجف آبادی، دادستان کل کشور و وزیر اطلاعات سابق، به صراحت اروپا را تهدید کرده بود که رژیم ایران، به اروپا مواد مخدر، قاچاق خواهد کرد؟! (صحبت دری نجف آبادی را به یاد بیاورید در مورد باز کردن کانال مواد مخدر به اروپا،منبع)

دو/ 
غیر از این است که سپاه پاسداران رژیم، نقش غیر قابل انکاری در قاچاق مواد مخدر در سطح بین المللی دارد؟! (منبع: بیانیه رسمی وزارت امور خارجه آمریکا)-

سه/ 
تعداد معتادات به مواد مخدر در ایران، بیشترین تعداد در دنیا است و تعداد معتادات را بین یازده تا پانزده میلیون نفر، برآورد می کنند! (منبع) 
زمان دسترسی به مواد مخدر در ایران را کمتر از بیست دقیقه برآورد کرده ان!!

چهار/ 
از نظر شرعی مصرف مواد مخدر حرام نیست و همانطوری که همه ما می دانیم و به چشم خودمان نیز تجربه کرده ایم ، درصد مصرف مواد مخدر در بین قشر روحانی بیشتر از قشر عادی جامعه است. لذا از نظر رژیم روحانیون این تجارتی است که حرام نیست.

پنج/
رژیم ایران با پخش مواد مخدر در داخل کشور، هیچ مشکلی ندارد. اصولا جمهوری اسلامی بدش نمی آید تعداد معتادین به مواد مخدر زیاد باشد. چرا که طبیعی است جامعه ای با درصد اعتیاد بالا ، جامعه ای منفعل است. آماری که به صورت غیر رسمی و شنیداری به گوش می رسد از اعیاد بیش از پانزده درصد از جمعیت کشور حکایت می کند

شش/
سوال اینجاست که چگونه با این همه اعدام هنوز این افراد قاچاقچی وجود دارند و به روند تجارت مواد مخدر خللی وارد نشده است؟

جواب خیلی ساده است ، این کسانی که اعدام می شوند آدم های ساده ای در حد راننده ها هستند و اشخاص اصلی هرگز گرفتار نمی شوند.

یکی از روش های قاچاق مواد مخدر را به عنوان مثال در اینجا ذکر می کنم، تا ببینید کسانی که این چنین بی رحمانه از طناب دار آویزان می شوند، افراد رده پایینی هستند که از سر ناچاری به این کار روی آورده اند.

روش کار قاچاقچی ها اینگونه است : آنها فقط افرادی را به عنوان کارمند و راننده استخدام می کنند که متاهل باشند و حتما فرزند داشته باشند. با فرد متقاضی که معمولا از سر بیکاری و فقر شدید به این کار روی آورده است توافق می کنند که او به جهت تضمین زن و فرزندانش را نزد آنها بگذارد که در صورت دستگیری آنها را لو ندهد و چون می خواهند مواد مخدر گرانقیمت و خودرو و پول برای حمل در اختیار کاندیدای استخدام قراردهند و از طرفی می خواهند مطمین باشند که او با مواد فرار نخواهد کرد.

سپس از فرد متقاضی استخدام می خواهند همسر و فرزندانش را به عنوان گرویی در اختیار آنها قرار دهد و خانواده گرو گرفته شده را به منطقه تحت کنترل خودشان انتقال می دهند. (در منطقه مرزی مشترک بین ایران و افغانستان و پاکستان چند منطقه وجود دارد که اصولا دولت های یاد شده هیچ کنترلی بر آن ندارند و به دلیل شورش های صورت گرفته و ساختار قبیله ای خاص ، اصولا نظارتی بر آنجا از سوی هیچ کدام دولت های یاد شده نیست.) بعد از آن پول لازم را در اختیار راننده جدید -که حالا به دلیل اینکه زن و فرزندش در گرو هستند دیگر صد در صد مورد اعتماد مافیا است- قرار می دهند و از او می خواهند به اسم خودش خودرو جدیدی (مثلا یک کامیون ) را خریداری کند. مواد مخدر گرانقیمت –که در آنجا خیلی فراوان و ارزان است- نیز در اختیار راننده قرار می دهند و با افراد متخصصی که دارند مواد را نیز جاسازی می کنند. راننده مواد را ابتدا به همراه یک بار معمولی که به مقصد شهرهای مرکزی ایران حمل می کند. این قسمت اول کار است یا بار را در همان ایران می فروشند و یا به همران بار بعدی که به مقصد اروپا یا ترکیه خواهد بود به اروپا می کنند.

حال تصور کنیم که راننده در بین راه گرفتار شود ، چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ قبلا با راننده توافق شده است که در در صورت دستگیر شدن اگر آنها را لو بدهد خانواده اش را خواهند کشت، اما اگر مقاومت کند و آنها را لو ندهد و مسولیت را خودش به عهده بگیرد اولا مافیای مواد مخدر ایران بهترین وکلا را برایش خواهند گرفت و خانواده اش نیز در رفاه خواهد نگه داری خواهند کرد و در صورتی که حتی اعدام هم شوند برای همیشه از خانواده اش مواقبت خواهند کرد و آنها همیشه از نظر مالی تامین خواهند بود.

 با توجه به اینکه سیستم قضایی ایران بسیار فاسد است و هییت منصفه ای نیز در سیستم قضایی ایران وجود ندارد ، معمولا مافیا موفق می شود که از طریق وکیل های کارچاق کنی که دارند با پرداخت رشوه های سنگین یا متهم را آزاد کنند و یا به مجازات سبکی محکوم گردد. به ندرت کار متهم به اعدام کشیده می شود. معمولا کسانی که اعدام می شوند کسانی هستند که زیر شکنجه تاب نیاورده اند و اطلاعات مافیا را با بازجوها داده اند. در این صورت مافیا حمایتش را از آنها قطع می کند و در نتیجه کار متهم به اعدام کشیده می شود. نکته مهم این است که متهمینی که به اعدام محکوم می شوند ، قاچاقچیان خرده پایی هستند که موفق به دادن رشوه نمی شوند زیرا ارتباط های سطح بالا برای دادن رشوه به قضات و یا اعضا دیوان عالی را ندارند.

معمولا قاچاقچی ها در صورتی که سابقه نداشته باشند به حبس ابد محکوم می شوند که آن هم بعد از چند سال مشمول عفو می شوند و یا اگر مشمول عفو نشوند ، مافیا روش آزادی آنان را بلد است. بعد از یکی دو سال با تلاش وکیل برای مجرم مرخصی چند روزه از زندان می گیرند و وقتی متهم بیرون آمد دیگر به زندان بر نمی گردد. در استان کرمان در سه سال گذشته بیش از بیست مجرم وقتی برای مرخصی رفته اند بر اثر حادثه ای مرده اند و پرونده نیز برای همیشه بسته شده است. آیا واقعا آنها مرده اند ؟ خیر! متوفی شخص دیگری بوده که جای مجرم جا زده شده است و مجرم بدون هیچ سو پیشینه ای با مشخصات مرده زندگی جدیدی را شروع کرده است. هدف من از ذکر این مثال ها فقط این نکته است که بدانیم مجرمین اصلی به خاطر پول و درآمد هنگفتی که از قاچاق دارند هیچ گاه به دام نمی افتند و این اعدام ها بی اثر است و جمهوری اسلامی دارد به صورت سیستماتیک تعدادی انسان را به قتل می رساند –فارغ از اینکه در هزاره سوم میلادی اعدام برای مجازاتی هر جرمی وحشیانه و غیر قابل قبول است.

ختم کلام این است که علت پخش مواد مخدر در جامعه، وجود این رژیم و وجود مافیای هفت سری به نام سپاه پاسداران است! و اصولا افراد اعدامی، خود قربانی این جنایت سازمان یافته هستند. کشتن آنها، باعث کاهش مصرف مواد مخدر نمی شود و هیچ فایده ای نیز ندارد، همانطوری که می بینید، قاچاق و پخش مواد مخدر، همچنان ادامه داشته است...!!

پوشک کردن بچه یا پیچیدن عمامه، فارغ از محتویات هر یک...! / کارگاه آموزشی نحوه پیچیدن عمامه!

$
0
0
 دیده بودیم برای پوشک کردن کودک کلاس بگذارند، اما کلاس آموزشی برای پیچیدن عمامه دیگر نوبر است...! 






نوشته های دیگر  امروز این وبلاگ: 
/-------/آیا اعدام محکومین به حمل مواد مخدر، کار درستی است؟!/ اگر اعدام جلوی توزیع مواد را می گیرد، چرا بالاترین تعداد معتادان دنیا را داریم؟!



/--------/آقای بی بی سی، چرا باید رژیم را برانداخت؟!/ مقایسه چماق بدستان و سرکوبگران رژیم با اصلاح طلبان مستقر در خارج! 

/-----/آی مسلمین! اگر ضرر اقتصادی ماه رمضان را خرج افراد فقیر کنید، فقیری باقی نمی ماند تا برای همدردی با او روزه بگیرید

/-----/تصویر مکاتبه ناسا با کودکی هفت ساله؛و مقایسه آن با کشوری که طبق قانون اسلام،پدر اجازه می یابد فرزندش را بکشد!

 /--------/طنز / تفاوت ها و شباهت های دکتر حسن روحانی (رییس جمهور منتخب) و دکتر عوضعلی کردان (وزیر کشور سابق) را شرح دهید! (دو نمره) 

/----------/ایرانم، کجاست زرین جرسی تا به خروش آید و مردمان خفته ات را بیدار کند؟!

چند  نوشته دیگر روزهای گذشته این وبلاگ:

آقای دکتر(!) روحانی، طرح های غیر انسانی چون نابودی اسراییل،تنها یادآور اعمال هیتلر، نسل کشی وجنایات علیه بشریت است!

$
0
0
براستی، آیا نظریه محو اسراییل، یک جنایت علیه بشریت است؟! راه حل اختلاف بین فلسطینی ها و اسراییلی ها چیست!؟ منافع ملی مردم ایران کدام است!؟

چند واقعیت وجود دارد: 

1- چه اسراییلی ها و چه فلسطینی ها، بر پایه عقاید مذهبی خود سیاست گذاری های خود را تدوین می کنند، یعنی بسیاری از این اختلافات، ریشه های مذهبی دارد. 
حال آیا عاقلانه است که مردم ایران، خود را درگیر دعوای احمقانه و مذهبی این دو کنند!؟ 

2- برای اولین بار، سه هزار و سیصد سال پیش از «اسراییل» در این سنگ نوشته یاد شده است! در نتیجه اگر بخواهیم به اصل تاریخی بنگریم، اسراییلی ها در این منطقه، از مسلمانان فلسطینی قدیمی تر هستند!

3- واقعیت این است از سال 1840 تا 1948، بسیاری از اعراب ساکن این منطقه، زمین های خود را به مهاجرین یهودی فروختند، علت آن نیز مشخص و ساده بود، یهودی ها پول خوبی می دادند، چون وضع مالی خوبی داشتند. 

بعدها دولت انگلیس (که آن روزگار بر منطقه حاکم بود)، تحقیقاتی را بنا نهاد و گفت اگر کسی زمینش را از دست داده، می تواند قانونا آنرا پس بگیرد. از سی هزار مدعی، تنها ششصد نفر واقعا زمین های خود را از دست داده بودند، که یکصد نفر آنها پول دریافت کردند. منبع)؛ لذا ادعای فلسطینی ها مبنی بر حاکمیت بر این منطقه، چندان منطقی نیست! وقتی زمین های خود را فروخته ان، دیگر نمی توانند ادعایی داشته باشند! 

هیچ زمینی نیز به زور فروخته نشده است، مثلا کافیست ببینیم که تا سال 1967، بخشی از فلسطین در کنترل اردن بود، و برای فروش زمین به اسراییلی ها، مجازات اعدامدر نظر گرفته شده بود که انتقاد عفو بین الملل را به دنبال داشت! (منبع) یعنی پول فروش زمین آنقدر خوب بوده و مشتاق داشته که برای جلوگیری از آن، اینچنین مجازاتی در نظر گرفته اند!!

4- اکنون مهاجرین ساکن اسراییل، که اکثریت را در اختیار دارند، همچنین مالکیت زمین ها را نیز در کنترل خود دارند، کشور مستقلی را به وجود آورده اند. کشوری که از لحاظ تکنولوژی سرآمد منطقه است. 

5-این واقعیت است، که فلسطینی ها به خشونت روی می آورند، و حاضر به مشارکت در روند صلح نیستند. گروه های تندرو و تروریت فلسطینی چون حماس، نمایندگی مردم فلسیطن را به عهده دارند و به کمتر از کشتن اسراییلی ها قانع نیستند! 

از آن طرف، صد ها هزار آواره فلسطینی وجود دارند که تا برقرار صلح، در حال گذراندن زندگی بسیار سختی هستند. رژیم ایران و تروریست های فلسیطینی که بر اساس آموزه های قران خواستار حذف اسراییل از نقشه هستند، مهمترین عامل شکل گیری صلح در منطقه محسوب می شوند. 

پر بی راه نیست اگر بگوییم رژیم ایران، برای اجرای دستورات قران، نه تنها منافع ملی مردم ایران را بر باد می دهد، بلکه زندگی این گروه عظیم آوارگان فلسطینی را نیز به جهنم تبدیل کرده است. 

6- تعداد انسان هایی که اسراییلی ها کشته اند، علی رغم اینکه به سلاح های مدرن مجهز هستند، خیلی خیلی کمتر از فلسطینی ها است!! 

7- سخن از اخراج اسراییلی ها از اسراییل و پیشنهاد احمقانه احمدی نژاد برای بازگرداندن آنها به همان کشورهایی که آمده اند، پیشنهاد احمقانه ای است!! 

مثل این است که کسی از در وارد شود، بگوید مالکیت آمریکا متعلق به سرخپوست ها است، چون مثلا بیست هزار نفر سرخپوست در آمریکا است، باید آمریکایی ها را از آمریکا خارج کرد، به کشورهایی خود بازگرداند، و کشور بزرگ آمریکا را به سرخپوست ها واگذار کرد!! 

بماند که اصولا آمریکا سرخپوست ها را سرکوب کرد، اما فلسطینی ها خودشان زمین های خود را فرخته بودند! و از طرفی اسراییلی قدمت زیادی در منطقه دارند! 

8-سخن از حذف این کشور، به معنای نابود کردن میلیونها انسان است، به معنای نسل کشی است. 

9-دعوای بین مسلمانان و یهودیان، به زمانی بر می گردد که یهودیان، حاضر به قبول دین محمد نبودند و با تمسخر، به او می گفتند که او از روی کتاب دینی آنها قران را کپی کرده است!! توضیحات بیشتر در اینجا

10- منافع ملی ایران، رابطه نزدیکتر با اسراییل را می طلبد. به هر روی، ایران  و اسراییل، تنها کشورهای غیر عرب منطقه هستند، اتحاد با اسراییل باعث می شود ایران قدرت برتر منطقه باشد.

11- در خاتمه، و با توجه به سخنان اخیر دکتر(!) حسن روحانی که بر زخم کهنه خوانده و خواستار ایستادگی در برابر آن شده،  ذکر این نکته ضروری است که طرح های غیر انسانی چون نابودی اسراییل، تنها یادآور جنایت نسل کشی هیتلر است...! 


ای کاش زمانی برسد که دولتی دمکراتیک و مردم سالار در ایران بر سر کار آید، و به  جای منافع ملی، زندگی صدها هزار آواره فلسیطینی و  و صلح منطقه را بر منافع گروه های تروریست فلسطینی ترجیح دهد!

/---------/کجایند دلاوران سربدار؟! /رفتن احمدی نژاد و جانشینی حسن روحانی، به مانند مرگ چنگیز خان و جانشینی اوگتای خان است!

شادی ما سرنگونی قوم مغول است! تغییر احمدی نژاد و روحانی، مانند جانشینی اوگتای خان به جای چنگیز است!

$
0
0
آیا سربدارانی که در مقابل مغولان ایستادند، از روی کار آمدن تغییر فرمانده سپاه مغول، شادمان می شدند!؟ 
_____________________
نه از رفتن احمدی نژاد خوشحالم، نه از آمدن حسن روحانی!

هر دو اینها، غارتگرانی هستند که به قصد غارت کشور من آمده اند؛ چرا باید از روی کار آمدن یک جنایتکار دیگر خشنود و خوشحال باشم!؟ 

مگر چه فرقی بین احمدی نژاد و حسن روحانی است؟! آیا حسن روحانی به حاکمیت مردم بر مردم، دمکراسی، حقوق بشر، آزادی بیان، یا حرمت مردم ایران اعتقادی دارد!؟ 

چرا باید از روی کار آمدن روحانی خوشحال باشم، زمانی که روزنامه نگاران ایرانی در بند هستند؟! زمانی که فعالان حقوق بشرش منکوب می شوند؟! زمانی که حرمت مردم ایران در سرتاسر دنیا شکسته شده و تحقیر می شوند؟! زمانی که جوانان این مملکت، به چوبه دار آویزان می شوند؟! 

زمانی که قوانین زن ستیز، با زنان این ملک مصیبت زده، به سان گونی سیب زمینی رفتار می کند!؟ 

این جنایتکاران، در حکم قوم چنگیز هستند، آنها به قصد غارت این کشور و کشتن این مردم آمده اند. چرا باید از رفتن چنگیز و بر سر کار آمن اوگتای خان، شادمان شویم؟!

کجایند دلاوران سربدار؟! 

آیا سربدارانی که در مقابل مغولان ایستادند، از روی کار آمدن تغییر فرمانده سپاه مغول، شادمان می شدند!؟ 

امروز، شادی از آن مردم ایران نیست، شادی از آن طایفه حسن روحانی است، از آن جنایتکارانی است که با او همدم بوده اند! شادی مردم ایران زمانی است که این حکومت جنایتکار را سرنگون سازند و یک دمکراسی واقعی در ایران بر سر کار آورند. 

/--------/آقای دکتر(!) روحانی، طرح های غیر انسانی چون نابودی اسراییل،تنها یادآور اعمال هیتلر، نسل کشی وجنایات علیه بشریت است!


هموطن عزیزم، مشکل من و تو احمدی نژاد نبود و نیست، مشکل من و تو، این رژیم جنایتکار است، آنرا باید سرنگون کرد!

$
0
0
هموطن عزیزم، 

باور کنید که مشکل ما و کشورمان، احمدی نژاد نیست، مشکل من و تو، نظام جنایکتاری است که اجازه برگزاری انتخابات آزاد را نمی دهد، و بعد ملیجکی چون احمدی نژاد را به عنوان رییس جمهور بر مسند قدرت می نشاند و بخش کوچکی از قدرت را به او واگذار می کند! 

هموطن عزیزم، در این نظام جنایتکار، رییس جمهور کاره ای نیست، قدرت اصلی در اختیار رهبر است و او است که سیاست های کلی داخی و خارجی نظام را تعیین می کند، مشکل ما احمدی نژاد نبوده و نیست، مشکل ما شخص رهبر و مسند ولایت فقیه است...! 

هموطنم، اگر به جای احمدی نژاد، یک انسان آزاده  هم به سمت ریاست جمهوری انتخاب شود، باز کار چندانی از او بر نمی آید، چون قدرت و اختیارات در دستان رهبر تمرکز یافته است و او همه کاره است. 

بماند که به جای احمدی نژاد، یک دزد دیگر به سمت ریاست جمهوری رسیده است، کسی که حتی سابقه جعل مدرک دارد و یا شیرین کاری (!) مهمی، چون تهدید دانشجویان به کشتن را در پرونده خود دارد. 

اینکه به جای احمدی نژاد، یک دزد کلاش دیگر بر سر کار بیاید، هیچ مشکلی از من و شما حل نمی شود، و همچنان روند غارت کشورمان ادامه می یابد. تنها روش تغییر و بهبود شرایط، برگزاری انتخابات در ایران و سرنگون کردن این رژیم خونخوار است. 

این انتخابات فرمایشی، صرفا توهین به شعور من و تو است، چه آنکه خامنه ای، چند نفر از افراد مورد اعتماد خودش را جلوی روی ما می گذارد و می گوید: «حالا خودتان انتخاب کنید، کدام یک از اینها، زندگی شما را به غارت ببرد و به تباهی بکشد...!» 

چرا هیچ کس نمی پرسد که اصولا چرا باید زندگی ما به تباهی کشیده شود؟! 

حقوق واقعی ما چیزهای اساسی است، انتخابات آزاد و دمکراسی،جدایی دین از سیاست، آزادی بیان و آزادی اندیشه، حرمت به حقوق شهروندان، نبود آدم کشی و اعدام، بی حرمت نکردن شان و منزلت ایرانیان با توسل به اعمال تروریستی و چیزهایی از این قبیل. 

عوض شدن احمدی نژاد با یک آدم کش دیگر، تغییری در کشور ما ایجاد نمی کند. 


/----------شادی ما سرنگونی قوم مغول است! تغییر احمدی نژاد و روحانی، مانند جانشینی اوگتای خان به جای چنگیز است!


/--------/آقای دکتر(!) روحانی، طرح های غیر انسانی چون نابودی اسراییل،تنها یادآور اعمال هیتلر، نسل کشی وجنایات علیه بشریت است!

تاتار و مغول رفتنـــد، ویـن شهـــر همــی مانا...!

$
0
0
شاهکاری از پژوهشگر شاهنامه، آقای مازیار قویدل: 
______________
ای خانه ی دارا را «حاکــم» شـــده با نیــرنگ
نی خانـه ی مـا زيبــی، نی خانه مــا در سنگ
------------------------
ايــن شيـــر کنام ايــــران، روبـــه نپـذيــرايـــد
گويـــد بــرو، ور مانی، آوخ تـو و بــر آونـگ
------------------------
تاتار و مغول رفتنـــد، ویـن شهـــر همــی مانا
نیرنـگ زمـان دارد خود نيـــز هــزاران رنگ
------------------------
گـــر «حاکــــم» بيگـانــه اين خــانه به آتـش زد
هرگز نشدش بهری، از خاک اش و خارا سنگ
------------------------
خاکسـتر این در، دان، خود تـش زنـدی روزی
جـامـانــده ی شیخــی را کو نشنودی این زنگ
------------------------
بر خيــز و بنـه این کـاخ، تا نـامده ات آن شاخ
بر سر ز شگفتی از، شـور و شـر اين فرهنگ
------------------------
شاپــور و شهنشاهيش، در پشت هــزاران نيـــز
رامش دهــد ايـن خانـه، پـــردخته کنـد آهنـگ
------------------------
دل بسته ايـن خــاک و، وابستــه ايـن فـرهنــگ
وايت که شکيبـايش، رفته، کشــد ات در جنگ
------------------------
مـا، يــــارفـريــــدون و زرتشـت و اهـــورايــم
گـُردان زن و مردانی، چون کاوه ی آهن چنگ
------------------------
این بيشه بـر وبوم اش سـرشار ز شيران است
بيهوده گمـــــان کردی گشتـه تهــی و ارژنـگ
------------------------
هشـــدار، شنو اين پنـد، اين خانه بنه، رو، شو
پاداش کلـوخ انــــداز، تـا کـه نشـدستـی سنـگ

نوشتار پیشین:

/--------/آقای بی بی سی، چرا باید رژیم را برانداخت؟!/ مقایسه چماق بدستان و سرکوبگران رژیم با اصلاح طلبان مستقر در خارج! 

/-----/آی مسلمین! اگر ضرر اقتصادی ماه رمضان را خرج افراد فقیر کنید، فقیری باقی نمی ماند تا برای همدردی با او روزه بگیرید

/-----/تصویر مکاتبه ناسا با کودکی هفت ساله؛و مقایسه آن با کشوری که طبق قانون اسلام،پدر اجازه می یابد فرزندش را بکشد!

 /--------/طنز / تفاوت ها و شباهت های دکتر حسن روحانی (رییس جمهور منتخب) و دکتر عوضعلی کردان (وزیر کشور سابق) را شرح دهید! (دو نمره) 

/----------/ایرانم، کجاست زرین جرسی تا به خروش آید و مردمان خفته ات را بیدار کند؟!

/-------/آیا اعدام محکومین به حمل مواد مخدر، کار درستی است؟!/ اگر اعدام جلوی توزیع مواد را می گیرد، چرا بالاترین تعداد معتادان دنیا را داریم؟!


1)    /--------/آقای امام جمعه،احترام گذاردن به شخصیت زن، نشان با شعوری است،نه دیوثی! /آخوندی که هم کشورمان را غارت و بعد توهین می کند!

حکایت سانسورچی های احمق وزارت ارشاد...!

$
0
0
یکی از بامزه ترین اتفاقات سانسور وزارت ارشاد، چاپ این شعر سیمین بهبهان است. در این شعر، سیمین بهبهانی، به صراحت خمینی را دیوانه خطاب می کند و می گوید از دیوانه بازی خمینی و صدام، دو کشور نابود شد...! 

بامزه اینجاست که دوبار این شعر در این چاپ می شود و ممیز های الاغ وزارت ارشاد، منظور شهبانوی شعر و ادب را نمی فهمند...!! 

کجا تگرگ می بارد که تخم مرگ می بارد/
نصیب عالم از بالا بجز بلا نمی بینم/
در آتش دو دیوانه دو قطعه شد دو ویرانه/
روانه خون خلقی را چنین روا نمی بینم/
مگر بدان نظر دوزی که مرگشان شود روزی/
که من جز این دوپیروزی زماجرا نمی بینم/

نوشتار پیشین:

عباس یزدان پناه یزدی، «جعبه سیاه» جنایات و دزدی های رژیم!/ جنایات امثال عباس یزدان پناه اگر بیشتر از طائب نباشد، کمتر نیست!

$
0
0
پیش درآمد: خبر کشته شدن عباس یزدان پناه یزدی دربی بی سی:

از مرگ هیچ انسانی خوشحال نمی شوم، حتی اگر خامنه ای باشد، و قتل یک انسان، نقض آشکار حقوق بشر محسوب می شود، ولی غیر از اینکه عباس یزدان پناه کشته شده است، تاسف من به این دلیل چند برابر است که او اطلاعات ناب و دست اولی از فساد سران رژیم داشته است و با مرگ او، بسیاری از این اسرار، با او دفن می شود!

نخستین بار، نام عباس یزدان پناه یزدی، در ماجرای استات اویل، نظر همه را به خود جلب کرد. در گزارش رسمی این شرکت عظیم بین المللی آمده بود که عباس یزدان پناه، از نزدیکان هاشمی رفسنجانی است و بیش از پانزده میلیون دلار به عنوان رشوه دریافت کرده است.

شرکت توتال، به دلیل رابطه غیر قانونی با رژیم ایران، به پرداخت چهارصد میلیون دلار جریمه به دولت آمریکا محکوم شد، و در طی آن پرونده، مشخص شد که عباس یزدان پناه یزدی، به عنوان دوست و شریک مهدی هاشمی، پانزده میلیون دلار رشوه دریافت کرده است(منبع). 

این ماجرا، نوک کوه یخی بود که بیرون قرار داشت، چرا که عباس یزدان پناه یزدی، یک دزد بود که غیر از ماجرای استات اویل، در دزدی های دیگری نیز حضور داشت، از ماجرای کرسنت گرفته تا ده ها پروژه نفتی دیگر اسم او به گوش می رسد. 

او دوست دوران کودکی مهدی هاشمی بوده، و در دزدی های بسیاری از سران رژیم، نقش مهمی بازی کرده است. 

امثال یزدان پناه، جنایتکاران کثیفی هستند که جرم آنها، از ده نمکی و الله کرم، کمتر نیست. 

یادمان باشد که امثال هاشمی رفسنجانی و خامنه ای، برای باقی ماندن در قدرت، حاضر به هر گونه جنایتی هستند ، چون با ماندن در قدرت، می توانند به غارت ایران و دزدی بپردازند.  از طرف دیگر، یادمان باشد، بدون امثال عباس یزدان پناه یزدی، خامنه ای و دیگر سران رژیم، امکان این را ندارند که تحت عنوان پروژه های دولتی، به غارت ایران بپردازند. 

جنایت امثال عباس یزدان پناه یزدی، اگر بیشتر از الله کرم و ده نمکی نباشد، کمتر از آنها نیز نیست...! 

حال نکته اینجاست، غیر از خاندان هاشمی، بسیاری از اصلاح طلبان رژیم و همینطور اعضای حزب کارگزاران نیز با عباس یزدان پناه، روابط نامشروع و کثیف مالی داشته اند.

با توجه به اینکه اخباری مبنی بر روابط کثیف بین عباس یزدان پناه یزدی و حسن روحانی (رییس جمهور جدید) به گوش می رسد، می توان نتیجه گرفت که تیم هاشمی و یا طرفداران روحانی، برای از بین بردن رد کثافت کاری های مالی خود، او را سر به نیست کرده اند. 
تصویر عباس یزدان پناه یزدی


/--------/شادی ما سرنگونی قوم مغول است! تغییر احمدی نژاد و روحانی، مانند جانشینی اوگتای خان به جای چنگیز است!

/--------/آقای دکتر(!) روحانی، طرح های غیر انسانی چون نابودی اسراییل،تنها یادآور اعمال هیتلر، نسل کشی وجنایات علیه بشریت است!

آقای اوباما، لطفا تحریم ها را بردارید تا شکنجه گر عزیزم بتواند وسایل شکنجه مدرنی را خریداری کند...!

$
0
0
آقای اوباما، لطفا تحریم ها را برداشته و وسایل شکنجه مدرنی را به شکنجه گر عزیزم بفروشید...! نامه چند تن از زندانیان سیاسی به اوباما و درخواست آنها برای برداشتن تحریم ها، مضحک  و مسخره است! 

به یاد داشته باشیم که تنها در زندان ماندن و یا آزار دیدن، دلیلی بر درست بودن حرف اشخاص نمی شود.! که اگر چنین بود، حرف مجاهدین خلق درست ترین حرف دنیا می بود!! چون بیش از همه زندانی داشته اند و بیش از همه زجر کشیده اند!! 

مگر صرف در زندان بودن، حرف کسی را درست و صحیح خواهد نمود!؟ اصولا کسی که در زندان است، به اطلاعات روز چندان دسترسی ندارد تا بتواند با بررسی اخبار، بهترین تصمیم را بگیرد. 

هر چند این تحریم ها، زندگی عادی مردم را به شدت زیر فشار قرار داده، و انتقادات جدی، چون هوشندانه نبودن آن وارد است، اما فراموش نکنیم، اگر این تحریم ها نبود، تا کنون خامنه ای موفق شده بود برنامه اتمی خود را به سرانجام برساند و اکنون رژیم اسلامی اتمی در ایران وجود می داشت! 

به یاد داشته باشیم، رژیمی که بدون قدرت اتمی با مردم خود چنین می کند و با ماشین از روی آنها رد می شود، در صورتی که بمب اتمی داشته باشد، چه جنایاتی خواهد کرد!؟!! 

این زندانیان سیاسی، که عموما افراد نزدیک به اصلاح طلبان هستند، تنها در صدد هستند که کار روحانی راحتتر شود، و اصولا منافع طولانی مدت مردم ایران را فراموش کرده اند! چه آنکه اگر این تحریم ها نبود، این رژیم جنایتکار برنامه اتمی خود را با شدت بیشتری ادامه می داد و خطر حمله نظامی اسراییل و آمریکا وجود می داشت و ایران، با خطر تجزیه روبرو می شد. 

باید به این اصلاح طلبان زندانی، دوران خاتمی را  یادآوری کرد، در حالی که خامنه ای قدرت بسیار کمتری داشت، در حالی که خاتمی رای و پشتیبانی خیلی بیشتری از روحانی داشت، علی رغم علاقه و تلاش آمریکا برای رابطه با ایران، هیچ اتفاقی نیافتد و هیچ بهبودی در وضع جامعه صورت نگرفت.

لذا مماشات و همکاری اوباما با روحانی نیز، نمی تواند هیچ فایده ای داشته باشد...! 

توصیه مضحکی چون برداشتن تحریم ها به اوباما، به منزله قدرت بخشیدن به این رژیم جنایتکار است، مانند این است که یک زندانی به اوباما نامه بنویسد، و بگوید لطفا وسایل شکنجه مدرنی را در اختیار شکنجه گر من بگذارید...!!

/--------/عباس یزدان پناه یزدی، «جعبه سیاه» جنایات و دزدی های رژیم!/ جنایات امثال عباس یزدان پناه اگر بیشتر از طائب نباشد، کمتر نیست! 

/----------/شادی ما سرنگونی قوم مغول است! تغییر احمدی نژاد و روحانی، مانند جانشینی اوگتای خان به جای چنگیز است!

/--------/آقای دکتر(!) روحانی، طرح های غیر انسانی چون نابودی اسراییل،تنها یادآور اعمال هیتلر، نسل کشی وجنایات علیه بشریت است!

Viewing all 501 articles
Browse latest View live