Quantcast
Channel: گمنامیان
Viewing all 501 articles
Browse latest View live

آقای وزیر دوران خاتمی،از شدت قناعت در دوران وزارت سوار موتور می شد، اما از کیف او در آلمان، چک هفتاد میلیون دلاری کشف شده است!

$
0
0
حتما شنیده اید که در فرودگاه آلمان، از یک ایرانی، یک چک هفتاد میلیون دلاری کشف شده که او هیچ توضیحی برای منبع آن پول نداشته است. حال واشنگتن پست، کشف کرده که این شخص  (که گویا اکنون در بازداشت است)، آقای طهماسب مظاهری، وزیر اقتصاد دولت خاتمی بوده است...! (منبع)

به یاد دارم که در آن زمان، هر موقع کسی از سیاست های اقتصادی دولت انتقاد می کرد، جواب اصلاح طلبان این بود که آقای وزیر (همین آقای مظاهری) با موتور به سر کار می زود و می آید، و از محافظ و خودروی دولتی استفاده نمی کند. +

به یاد دارم که یکی از روزنامه های اصلاح طلبان در آن زمان، چند بار در اینباره گزارش چاپ کرد و او را «وزیر موتور سوار» می خواند...!

این دقیقا همان نکته ای است که باید به آن خوب اندیشه شود، این دغل بازی های رژیم جمهوری اسلامی (چه اصلاح طلب و چه طرفداران خامنه ای) باید رسوا شود. احمدی نژاد اوایل دوران ریاست جمهوریش، می گفت غذای بیت المال را نمی خورد، و از خانه خود، قرمه سبزی به کاخ ریاست جمهوری می برد، اما دیدیم که چگونه کشور را به تاراج برد و تنها در دوران ریاست جمهوری او، هر ایرانی بیش از یکصد و پنجاه هزار دلار از دست داد...!

در جامعه ای که دمکراسی نباشد، انتخابات آزاد برگزار نشود و مطبوعات آزاد وجود نداشته باشد، فساد مالی سران حکومت، به بالاترین حد ممکن می رسد، چون کسی بر کار آنها نظارت نمی کند.

مظاهری البته سمت ریاست بانک مرکزی را نیز در سالهای بعد، به عهده داشته است. گفته می شود این چک، مربوط به پول شویی بوده است و در اینجا باید گفت، وای به حال آن کشوری که مدیر بانک مرکزی، خود در پول شویی دست دارد...!! 


نوشته دیگر امروز من: 



ویدیو با زیرنویس فارسی/ جانین دی جیوانجی، خبرنگار جنگ ها، در کنفرانس تد از تجربیات تکان دهنده خود می گوید...!

$
0
0
اهمیت کار خبرنگاران را تا حد داشتن پارلمان برای یک نظام دمکراسی مهم و با ارزش می دانند، تا جایی که برخی، وجود مطبوعات آزاد و رسانه های مستقل را رکن چهارم دمکراسی خوانده اند.

یعنی همانطوری که سه رکن دیگر، مجلس مستقل، قوه قضاییه مستقل و قوه مجریه منتخب مردم، برای رشد و ادامه حیات دمکراسی مهم و با ارزش است، داشتن رسانه های مستقل و وجود آزادی بیان نیز، برای کشور مهم است.

دلیل آن نیز مشخص است، رسانه های مستقل، بر کار دولت و مجلس نظارت می کنند و اگر هر کدام از آنها کوچکترین خطایی کند، آنها را رسوا می کند و در حقیقت؛ عامل اصلی جلوگیری از فساد و همینطور آگاهی بخشی به جامعه است.

در این میان، کار خبرنگارانی که وظیفه رسوا کردن دیکتاتورهایی چون بشار اسد را بر عهده دارند، اهمیت بیشتری می یابد، اگر چنین خبرنگارانی وجود نداشته باشند، بشار اسد به راحتی و بدون واهمه از واکنش بین المللی، جنایت خود را در سوریه شدت می بخشد.

سخن از جنایات سوریه به میان آمد، شاید بد نباشد یادی کنیم از دو خبرنگار با شرف و شجاع، که جان خود را از دست دادند:



در این ویدیو، که برای سایت ترجمه کرده ام و بر آن زیر نویس گذارده ام، یکی از خبرنگاران جنگی، به نام جیوانجی، تجربیات خود را از گزارش جنگ ها بیان می کند، از جنگ صربستان می گوید و از سرنگونی عراق، از جنگ های داخلی رواندا می گوید که نسل کشی ننگین رخ داد (توضیح بیشتر اینجا)، او از کودک خود برای شما سخن می گوید:


در اینجا، لیست برخی از ویدیوهایی که برای سایت تدترجمه کرده ام را ملاحظه می فرمایید

دو نوشته دیگر دیروز من: 




بدهکاری احمدی نژاد به مرتضوی چیست که اینچنین برای باقی ماندن او در سازمان تامین احتماعی تلاش می کرد؟!

$
0
0

سعید مرتضوی و نحوه رشد سرطانی او، تنها اثبات سفله پرور بودن این نظام فاسد است. سوال اینجاست، این چگونه نظامی است که یک بسیجی فاسد، آینچنین در آن رشد می کند و به بالاترین مقام های ممکنه می رسد؟ این تنها ثابت کننده این است که در این نظام، هر چه فرد سفله تر و پست تر و فاسد تر باشد، امکان رشد او بیشتر فراهم می شود. 

سعید مرتضوی کیست؟ سعید مرتضوی را باید نماد بارز این نظام دانست، او زمانی که شانزده سال داشت، وارد بسیج شد، بعد به عنوان یک عضو سپاه، به عنوان ضابط قضایی (کسی که دستورات اجرایی قضات را انجام می دهد، مانند پلیس های دادگاه خارج)، مشغول به کار شد.

بدون داشتن هیچگونه تحصیلات حقوقی، در هیجده سالگی و تنها به دایل سابقه بسیج خود، به سمت مهم دادیاری رسید و در سن بیست سالگی به عنوان قاضی مشغول به کار شد.

زمانی که قاضی بود، قصد تجاوز به همسر یکی از زندانیان را داشت و آزادی شوهرش را مشروط به رابطه جنسی با او کرد که آن زن، به اطلاعات سپاه مراجعه کرد و مرتضوی بازداشت شد، پرونده ای سنگین برای او تشکیل شد، اما او که خود یزدی بود و با آیت الله یزدی (رییس قوه قضایی نسبت داشت)، به نزد آیت الله یزدی و آیت الله امامی (عضو شورای نگهبان) رفت، پرونده تجاوز او بسته شد، و آیت الله یزدی که او را بدهکار به خود یافته بود، او را به عنوان قاضی دادگاه مطبوعات منصوب کرد.

تعطیلی صدها نشریه و زندانی کردن روزنامه نگاران، حاصل فعالیت او در  دادگاه مطبوعات بود، و شاید مهمترین هنرنمایی او، مشارکت شخصی او در کشتن زهرا کاظمی باشد.

تا اینکه احمدی نژاد در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری تقلب کرد و کار به تظاهرات میلیونی مردم ایران رسید، و مرتضوی در نقش نیروی سرکوب گر وارد میدان شد، او دستور داد مردم معترض را به کهریزک منتقل کنند و دستور به کشتن، شکنجه و تجاوز آنها داد، اینجا بود که او به احمدی نژآد نزدیک شد و حالا احمدی نژاد به او بدهکار بود.

او را به سمت های مهمی منصوب کردند، اما شاید عمق بدهی احمدی نژآد به او زمانی مشخص شود که می بینیم احمدی نژاد برای نگه داری او در پست ریاست سازمان تامین اجتماعی، به هر آب و آتشی می زند.

سازمان تامین اجتماعی، پولدارترین نهاد ایرانی (بعد از وزارت نفت است)، شاید در نگاه اول، به نظر بیاید که این سازمان، 
تنها کارش بیمه کردن است! اما چنین نیست، صدها میلیارد تومان درآمد از بیمه، ماهیانه به جیب سازمان تامین اجتماعی می رود و سازمان، این پول را سرمایه گذاری می کند تا بعدا از سود آن، بتواند هزینه درمان و یا پول بازنشستگی مردم را پرداخت کند.

مدیریت سازمان تامین اجتماعی، هزاران کارخانه، بیمارستان و هتل و املاک در اختیار دارد و جالب اینجاست که خرید و فروش تمام آن کارخانجات تنها با دستور رییس سازمان انجام می پذیرد و شاید از این سازمان، باید به لانه فساد یاد کرد.
لازم به یادآوری است که غارت تامین اجتماعی، تنها باعث می شود که در آینده، دولت نتواند حقوق بازنشستگان و بیمه درمانی مردمی که حق بیمه پرداخت کرده اند را تامین کند...!

در ویدیویی زیر، می بینیم که برادر رییس قوه قضاییه، آقای فاضل لاریجانی، از مرتضوی  تقاضای سی میلیارد تومان رشوه می کند تا پرونده قضایی مرتضوی را مختومه کند، این تنها کوه یخی است که نشان می دهد چقدر این سازمان، پولدار است و به محل غارت امثال مرتضوی تبدیل شده است.

بیچاره مردم ایران! لاریجانی ها و احمدی نژاد و مرتضوی، بر سر اینکه کدام یک، پول بازنشستگی  و بیمه درمانی آنها را غارت کند، اینچنین دعوا دارند و بر سر هم می کوبند!


 دو نوشته دیگر دیروز من: 



ویدیو مسلمانانی که از آزادی در لندن، برای آزار دیگران استفاده می کنند!/روش برخورد با سرطان اسلام، روشنگری و بی آبرو کردن این دین است!

$
0
0
در ویدیوهای  زیر می بینید که در لندن، در مهد تمدن غرب و فضای آزاد، چند نفر مسلمان، گروهی را به نام پلیس مسلمان راه انداخته اند و به زننده ترین روش، به آزار همجنس گرایان و یا افرادی می پردازند که مشروب حمل می کنند. (گزارش الجزیره)

رفتار آنها دقیقا از جنس رفتار بسیج ایران و یا طالبان افغانستان است، هیچ فرقی در رفتار آنها نیست، همانقدری که طالبان یا بسیجی، از انسانیت به دور است و یک انسان را صرفا به دلیل نحوه پوشش یا همجنس گرا بودنش آزار می دهند. در ایران، بسیجی ها می دانند که پلیس طرف آنها را می گیرد و  خطر زندان ندارند، لذا هر جنایتی می کنند، اما در بریتانیا، می دانند که پلیس به تعقیب آنها می آید و آنها با زندان روبرو می شوند.

مشکل نحوه اجرای اسلام نیست، هیچ فرقی بین اسلامی که در لندن، تهران یا کابل اجرا می شود، وجود ندارد، همه آنها حقوق انسانی را زیر پا می گذارند و در پی آزار دیگران هستند.

تنها روش مقابله با این دین و آیین وحشی گری، روشنگری درباره اسلام و بی آبرو کردن آن است، تا زمانی که این دین پلید، مقدس شمرده می شود و دستوران یک فرد بچه باز و منحرف (چون محمد)، دستوراتی آسمانی قلمداد می شود، خطر گسترش سرطان گونه این دین نیز وجود دارد...!

این خاصیت اسلام است که از نردبان دمکراسی و آزادی بیان بالا می رود، از آن نهایت استفاده را می کند و بعد می گوید ازادی بیان و دمکراسی بد است و باید قوانین اسلام اجرا شود! اسلام یک طاعون است، طاعونی که اگر جلوی رشد آن گرفته نشود، همانند حزب نازی، باعث کشتار انسان ها می شود. 

چند نوشته دیگر دیروز من: 









یکی از بزرگترین فیلسوفان کلیسا، معتقد بود که حلقه دور سیاره زحل، پوست آلت مسیح است که هنگام ختنه برداشته شده است...!

$
0
0
همه ادیان یک فاضلاب مشابه هستند، خرافه، دروغ و حماقت، زیر ساخت همه ادیان را تشکیل می دهد.

چند روز پیش، اتفاقی در جایی خواندم که یکی از بزرگان کلیسا، به نام  Leo Allatiusمعتقد بوده حلقه دور سیاره زحل، پوست سر آلت مسیح است که بعد از ختنه شدنش، به فضا رفته و به دور این سیاره حلقه زده است.

همانطوری که می دانید، عیسی نیز یک کودک یهودی به دنیا می اید و مانند دیگر کودکان یهودی، در روز هشتم تولدش، ختنه می شود.  در کتاب های مسیحیت آمده که بعد از عروج عیسی، آن پوست سر آلتش (که بعد از ختنه جدا شده) و  مسیح آنرا به عنوان حلقه ازدواج، به این سیاره داده است...!!

با توجه به اینکه حلقه دور زحل، پهانیش به دویست و هشتاد هزار کیلو متر می رسد، من تصور می کنم که معجزه عیسی، بیش از مرده زنده کردنش، چیز دیگری باشد...!!

اصولا اگر فقط پوست سر آلت مسیح اینقدر بوده، وای به حال مابقی ماجرا...!! و تصور می کنم عیسی، حق امام حسن عسگری ما را خورده است! 

او که فیلیسوف کلیسا و مسول کتابخانه کل واتیکان بوده، نوشته است:

Allatius held some odd ideas. One of his works, De Praeputio Domine Nostri Jesu Christi Diatriba (A Discussion of the Foreskin of Our Lord Jesus Christ) contended that the rings observed around Saturn were the prepuce of Jesus Christ.
نقاشی معروف ختنه کردن مسیح، متعلق به سال 1466 اثر هنری فردریچ 
نوشته ای از من در نشریه فضول محله: 

نوشته های دیروز این وبلاگ: 




در بریتانیا، شاهزاده ها هنگام تحصیل، یک نفر به عنوان «کتک خور» داشتند تا به جای آنها تنبیه شود...!

$
0
0
ریشه کتک زدن کودکان در غرب را باید در انجیل یافت که چنین دستور زننده ای می دهد، در جوامع اسلامی نیز، آموزه های دینی که معلم مقام بسیار بالای معنوی دارد، زمینه ساز چنین رفتار زشتی بوده است. از علی، امام اول شیعیان، حدیثی وجود دارد که می گوید هر کسی به من کلمه ای بیاموزد، مرا بنده خود ساخته است!

این حدیث خیلی احمقانه است، چه آنکه اولا برده داری کار زشتی است و بنده کسی شدن، خیلی مضحک است، از طرفی وظیفه معلم آموزش دادن است و شغل او این است، در مقابلش پول می گیرد...!

  در بریتانیا، در سال 1986، کتک زدن کودکان در مدرسه غیرقانونی شد و تا قبل از آن، به مانند بسیاری از جاهای دنیا، کتک زدن کودکان در مدرسه، کار درستی تلقی می شد!

حال نکته بامزه، اینجاست که وقتی یکی از اعضای خاندان سلطنتی در مدرسه، اشتباهی می کرد و باید به مانند کتک می خورد، معلمان دچار مشکل می شدند! چون به هر حال آن آموزگار جرات کتک زدن یک شاهزاده را ندارد!

لذا برای حل این مشکل، راه حل بامزه ای یافته بودند، آنها یکی از دوستان شاهزاده را به عنوان «کتک خور» در نظر می گرفتند، و  اگر شاهزاده اشتباهی می کرد، آن دوستش که «کتک خور» او بود، جای او کتک می خورد...!

هدف این بود که با تنبیه یکی از دوستان او (که مورد علاقه او است) ، او را مجبور به تصحیح روش خود کنند...! چنین روش احمقانه ای تا همین سال 1986 که کتک زدن کودکان به کل ممنوع شد، وجود داشته است...! به چنین شخصی، Whipping boy گفته می شود!

یک آمار بامزه دیگر هم اینجا بنویسم، چند سال قبل در آلمان یک دفترچه  یافت شد که متعلق به مدیر یک مدرسه بوده است، در دوران خدمت 51 ساله او،  او هر کودکی را که تنبیه می کرده، در آن دفترچه می نوشته است، گویا قریب یک میلیون بار چوب به کف دست کودکان زده است! 
از صفحه فیسبوکی سایت حقوق بشر، بازدید فرمایید



نوشته ای از من در نشریه فضول محله: 

نوشته های دیروز این وبلاگ: 



خلاصه ترجمه ای از ویدیو/ حضور زنان در پارلمان و انتخابات کافی نیست، ارزش های زنانه نیز باید در قدرت حضور داشته باشند.

$
0
0
جایگاه زنان در هر جامعه ای، نشان از رشد آن جامعه است، نشان می دهد که تا چه حد ارزش هایی چون حقوق بشر در آن جامعه پاس داشته می شود و تا چه حد دمکراسی  در آن جامعه، رشد کرده است.

بدون حضور زنان در ساختار قدرت، نمی توان دمکراسی را تضمین کرد، چه آنکه اصولا مردان جامعه، به صورت ساختاری خشونت طلب هستند، اما زنان چنین نیستند. پر بی راه نیست اگر بگوییم که این مردان بوده اند که اکثر قریب به اتفاق جنگ ها را شروع کرده اند و همیشه در هر جنگی، این زنان و کودکان بوده اند که بیش از همه آسیب دیده اند.

بعد از سرنگونی قذافی، دیکتاتور بد نام لیبی، انقلابیون تلاش کردند که حضور زنان در قدرت تضمین شود، اما علی رغم حضور پر رنگ زنان در ساختار قدرت، همچنان شاهد خشونت در جامعه هستیم.

زهرا لانگی، یکی از فعالان اجتماعی لیبی،  در این سخنرانی جذاب، به مسایل اجتماعی لیبی می پردازد که خلاصه ای از ترجمه آنرا در اینجا می آورم. لطفا توجه کنید که این ترجمه تحت الفظی است و کلمه به کلمه ترجمه نشده و تنها نکات مهم اورده شده است.


-          انقلاب لیبی، با موجی که از تونس و مصر آغاز شده بود، ادامه یافت
-          بعد از شش ماه مبارزه و با دادن 50 هزار کشته، موفق شدند کشور را نجات دهند
-          چهل سال حکومت قذافی، نه تنها  زیر ساخت های اقتصادی بلکه زیر ساخت های اخلاقی جامعه را نیز نابود کرده بود و فرهنگ فساد را بر جا گذاشته است
-          بیش از دویست ارگان غیر دولتی در پایتخت و بیش از سیصد ارگان دیگر در تروپلی، در هنگام سقوط قذافی و بعد از سقوط دولت او تشکیل شد تا بلکه زیر ساخت های اجتماعی جامعه را باز سازی کنند..
-          بعد از سی و سه سال زندگی در غربت، مشتاقانه به لیبی بازگشتم و شروع به فعالیت های اجتماعی کردم و با تشکیل کارگاه های آموزشی، و به همراه زنانی مشتاق، گروهی را تشکیل دادیم به نام "گروه زنان لیبایی برای صلح"
-          هدف ما، تلاش برای استقرار صلح و همینطور احقاق حقوق زنان بوده است
-          بعد از قریب پنجاه سال، برای اولین بار بعد انتخابات برگزار شد و زنان، بیش از هیجده درصد از کرسی های مجلس را بدست آورده اند.
-          بعد از آن بود که هر روز ما شاهد یک خشونت بوده ایم، از بمب گذاری مجلس گرفته تا قتل سفیر آمریکا. و این ها بهانه ای داد به دست حکومت نظامی تا حقوق انسانی زندانیان  را نقض کنند و قانون را زیر پا بگذارند.
-          "عدم تحمل دیگران" و "نبود رواداری" و "انتقام" ، تبدیل به سمبل این انقلاب شد.
-          من در اینجا، از نتیجه خوب انتخابات سخن نمی گویم، من در اینجا برای شما از شکست خودمان و علل آن می گویم، چون در انتخاب غلطی را کردیم و درست برنامه ریزی نکردیم. آیا تناوت و تعدد نامزداها (وجود زنان و مردان)، صلح و آشتی ملی  را برای ما به همراه می آورد؟ نه! چنین نکرد!
-          چرا جامعه ما همچنان دچار تنش است و قطبی شده ، و توسط عده ای سیاستمدار خودخواه و سلطه جو (چه زن و چه مرد) اداره می شود؟
-          شاید چیزی که ما فراموش کرده ایم،  تنها حضور زنان در عرصه قدرت نیست، بلکه نبود ارزش های زنانه، دلسوزی و بخشش است. جامعه ما به یک گفتگوی ملی و اجماع عمومی بیش از یک انتخابات نیاز دارد. جامعه ما بیشتر به ارزش هایی که نماد زنان است نیاز دارد، تا به حضور زنان به صورت آماری و عددی در انتخابات.
-          ما باید رفتار بنا شده بر خشم را مهار کرده و آنرا جایگزین رفتاری بنا شده بر بخشش کنیم. ما باید مباحثات زنانه را رواج دهیم، بخشش را جایگیزین خشم و انتقام کنیم.
-          واژه رحیم، و بخشش از واژه "رحم" برگرفته شده است، واژه ای که معنای زهدان زن را نیز می دهد. در اینجا از شما دعوت می کنم که این ویدیو دیندنی از ایزابل آلنده را نیز ملاحظه فرمایید. در این ویدیو که چند سال پیش بر آن زیرنویس فارسی گذارده ام، این  نویسنده نامدار و برجسته، به نقش زنان در بهبود شرایط جامعه می پردازد:
     

نوشته ای از من در نشریه فضول محله: 

نوشته های دیروز این وبلاگ: 




تنها نظام های دیکتاتوری و خودکامه هستند که برای اثبات مشروعیت خود، به تظاهرات متوسل می شوند، دو نمونه: صدام و خامنه ای!

$
0
0
دلیل این تظاهرات ساده است، چون این رژیم نمی تواند پای صندوق رای و از طریق دمکراتیک، برای خود مشروعیتی بخرد، تلاش می کند که با برگزاری انتخابات فرامایشی، به دنیا و مردم داخل بگوید که طرفداران بسیار دارد!

چرا رژیم اسلامی،  در این وانفسای اقتصادی باید میلیاردها تومان خرج برگزاری یک مراسم مضحک و نمایشی مسخره به 
نام "راه پیمایی دشمن شکن 22 بهمن" برگزار کند؟!

این تظاهرات و راه پیمایی، هیچ مشروعیتی برای رژیم نمی اورد، مگر نه آنکه صدام حسین نیز تظاهراتی به مراتب بزرگتر برگزار می کرد؟! آیا او مشروعیت داشت؟! صد البته که خیر.

 تنها یک روش برای اثبات مشروعیت و مردمی بودن یک نظام وجود دارد، آن هم برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه است. انتخابات آزاد و منصفانه نیز تعریف مشخص و واضحی دارد و باید سه شرط در آن رعایت شود:

-          انتخابات بدون تقلب باشد
-          کسی جلوی نامزد شدن شخص یا گروه خاصی را نگیرد (بر خلاف انتخابات استصوابی رژیم)
-          مردم از روی آگاهی انتخاب کنند، یعنی اینکه قبل از انتخابات، مدت مناسبی گردش آزاد اطلاعات وجود داشته باشد و مردم بدانند نقاط قوت و ضعف هر کاندیدایی چیست.
آیا مردم داخل، فریب چنینی انتخاباتی را می خورند؟!

سی و سه سال است که چنین مراسم احقمانه ای هر سال برگزار می شود، جماعتی نادان نیز به امید کیک و شیرینی و ساندیس، در آن شرکت می کنند، اما دیدیم که خرداد سه سال پیش، سه و نیم میلیون ایرانی، به نشانه اعتراض به این رژیم به خیابان آمدند.

لذا می توان نتیجه گرفت که حتی برگزاری این تظاهرات مضحک نیز، مردم را به وحشت نیانداخته و حتی نزد مردم داخل نیز خریدار ندارد.

خاتمه:

باید به خامنه ای گفت، اگر جرات داری، به مردم اجازه تظاهرات بده و تعهد کن که سگان بسیجی تو، کسی را نمی کشند، بین چند میلیون ایرانی به خیابان می آیند..!

صدام حسین نیز تظاهرات میلیونی برگزار می کرد، در انتخابات تقلب می کرد و مانند احمدی نژاد، آرا بالا می آورد، اما کجا چنین جنایتکاری مشروعیت داشت؟! 

واقعیت این است که خامنه ای و صدام، دزدانی هستند که حاکمیت مردم را دزدیده اند...!

این تصویر یک شهروند ایرانی است که برای تظاهرات به خیابان آمده است، به نظر شما اگر آزادی مطبوعات وجود می داشت و مثلا او از دزدی ها و خیانت های خامنه ای و احمدی نژاد آگاه بود، باز به خیابان می آمد...!؟ 


نوشته ای از نگارنده  در نشریه فضول محله: 

نوشته های دیروز این وبلاگ: 



کره شمالی، کشوری که در اثر نبود داروی بیهوشی، پای بیمار بیدار را جلوی چشمش قطع می کنند، اما بمب اتم دارد!

$
0
0

کره شمالی: کشوری که داروی بیهوشی نیست و اگر مثلا کسی پایش عفونت کند، به جای درمان، پای او را قطع می کنند، آنهم بدون داروی بیهوشی...!

حال چنین کشوری بمب اتم دارد. چند مساله به ذهن آدمی می آید،

اولا سران این دولت ها که به این درجه از پفیوزیت (!) رسیده اند که با شهروندان خود چنین می کنند، با مردم بقیه دنیا چه می کنند؟!؟!؟

دوما، مهمترین هدف و خطر این بمب اتم، برای مردم خود کره شمالی است، چون رژیم کره شمالی می داند که با چهار تا بمب اتمی و تکنولوژی قدیمی خودش، در مقابل ژاپن و کره جنوبی(که امریکا از آنها حمایت می کند)، هیچ غلطی نمی تواند بکند، لذا این اسلحه تنها برای این ساخته شده تا هر بلایی خواستند سر مردم کشور خود بیاورند، و اگر زمانی آمریکا یا کره جنوبی قصد حمله به کره شمالی را داشتند، این سلاح بازدارنده باشد...!

در حقیقت، این بمب اتم، با پول مردم کره شمالی ساخته شده تا بلایی باشد بر سر مردم بیچاره کره شمالی...!

این سرنوشتی است که در انتظار مردم ایران نیز خواهد بود،و خامنه ای زمانی بمب اتم را به سمت مردم ایران نشانه خواهد رفت، اگر که جوانان ایران کاری نکنند و اقدامی صورت ندهند.

مردم این کشور سالها است که ایزوله هستند و به دنیای بیرون هیچ ارتباطی ندارد، برنامه مستندی که بی بی سی در اینباره تهیه کرده بود، نشان می داد چگونه این مردم مانند انسان های غارنشین زندگی می کنند و از دنیا بی خبر هستند.

مردم کره شمالی تصور می کنند خودشان خوشبخترین و ثروتمندترین کشور دنیا هستند، در حالی که دیگر کشورهای دنیا فقیر و بیچاره هستند. یکی از افرادی که موفق به فرار از این کشور مصیبت زده شده بود، به خبرنگار می گفت اگر غذای ما ته مانده ای داشت، آنرا برای مردم کره جنوبی کنار می گذاشتیم! نکته بامزه ماجرا این است که اکنون کره جنوبی یکی از کشورهای ثروتمند دنیا است...!

به مانند تمام دیکتاتورهای دیگر، رهبر کره شمالی خودش و اطرافیانش زندگی بسیار مرفه ای داشتند، او مشتری گران ترین مشروب ها و کنیاک های دنیا بود، در حالی که مردم آن کشور از گرسنگی می مردند، او فقط یک بار هفتصد هزار دلار پول خرید مقداری مشروب داده بود.

گزارش های عجیبی از دست داشتن کره شمالی در فروش اسلحه به گروه های تروریستی و مشارکت در قاچاق مواد مخدر انتشار یافته است.

به مانند دیگر دیکتاتورها، دیکتاتور کره شمالی از شورش مردم می ترسید و می دانست به دلیل اینکه هیچ مشروعیتی در بین مردم ندارد، اگر کشور ثالثی به کره شمالی حمله کند، مردم از او طرفداری نخواهند کرد، لذا بخش عمده ای از بودجه کشور را صرف ساختن بمب اتمی کرد.

به عبارت دیگر، برای قریب بیست سال، مردم کشور را در فقر مضاعف نگه داشت تا بتواند چند کلاهک هسته ای داشته باشد و بدینوسیله، مطمین شود کشورهای دیگر به کره شمالی حمله نخواهند کرد.

کره شمالی آینه تمام نمای زندگی یک دیکتاتور است، کشوری که می توانست مانند کره جنوبی، شانه به شانه ژاپن حرکت کند، آنچنان فقیر و عقب افتاده است که در بیمارستان های آن به دلیل نبود دارو ، پای انسان ها را بدون بیهوشی قطع می کنند...!

این تصویر ماهواره ای که در شب گرفته شده، به زیبایی نشان می دهد که چطور کره جنوبی در اثر وجود دمکراسی پیشرفت کرده است و تمامی شهرها در شب می درخشد، اما در کره شمالی تنها بخش کوچکی از پایتخت از نعمت برق برخوردار است.




رییس خبرگان: مسولان اگر وحدت نکنند، ضرر می کنند!/ این گوساله هم فهمید و باز اپوزسیون حاضر به یکدلی برای رسیدن به دمکراسی نیستند!

$
0
0

مهدوی کنی، گفته مسولان اگر وحدت نکنند، ضرر می کنند. این ملای شپشو، با آی کیو در حد آفتابه سوراخ، فهمیده که پاشنه آشیل این رژیم، اختلاف درون رژیم و اتحاد اپوزسیون است، اما دریغ که اپوزسیون خودخواه ایرانی، حاضر شوند اختلافات خود را کنار بگذارند.


نوشته های دیروز این وبلاگ: 



حاصل دمکراسی: سالن بازی یک میلیون پوندی در بیمارستان/حاصل دیکتاتوری: دانش آموزان که با بخاری در کلاس درس می سوزند و می میرند.

$
0
0

بیمارستان رویال لندن، یک میلیون پوند خرج یک سالن فسقلی بازی برای بخش کودکان کرده، که مثل یک شهربازی خیلی کوچک است! و این بیمارستانی است که دولتی است و برای همه مجانی است. 


و من اکنون به کودکانی می اندیشم که به دلیل نبود بخاری استاندارد، آتش می گیرند و می سوزند و می میرند...!


آمار نشان می دهد که کشور ایران از نظر ثروت، هفت برابر استاندارد جهانی ثروت دارد، به این می اندیشم که چطور در یک سیستم مردم سالاری و دمکراتیک، چنین امکانات و رفاهی برای مردم فراهم می شود، و چطور در سایه دیکتاتوری ولایت فقیه و اجرای قوانین اسلام، چنین بلایی بر سر این مردم بیچاره می آید...! 


ویدیویی از این سالن بازی: 




نوشته های دیروز این وبلاگ: 



درود بر افشین فروتن که شجاعت را معنا می کند..!/ چه زیبا می گوید: واسه اینکه ناجی ما توی چاهه !

$
0
0

درفشانی(!) طائب، شاهدی است بر این مدعا که فرماندهان سپاه در زمان جنگ، هدفشان حفظ ایران نبود و ما چیزی به آنها بدهکار نیستم!

$
0
0
طائب، فرمانده قرارگاه عمار، گفته است که اگر به خوزستان و سوریه حمله شود، اولویت دفاع با سوریه است...! (منبع)

این سخن که شخصیت کریه سپاهیان و بسیجی ها را نشان می دهد، اثبات این مدعا است که دغدغه بسیج و سپاه و یا سرداران سپاه، هیچ گاه دفاع از ایران نبوده است! برای آنها، چیزی به نام منافع ملی معنا ندارد.

چیزی که برای سپاه مهم است، نابودی اسراییل است، در اختیار داشتن پایگاهی مانند سوریه یا لبنان که به کمک آن بتوانند به موقع به اسراییل ضربه بزنند.

سال گذشته درست در چنین روزهایی نوشته بودم که:

من یکی که به امثال سردار مهدی باکری (کشته شده در جنگ)، هیچ چیزی بدهکار نیستم، کلی هم از او طلبکارم!

در ادامه  جنگ ایران و عراق ، افرادی چون باکری و همت نقش اساسی داشته اند، چرا باید به آنها بدهکار باشم؟! مثلا این آقای باکری سال ٦٣ در جنگ کشته شد، یعنی یک سال بعد از بازپسگیری خرمشهر. 

یادمان باشد بعد از اینکه ایران خرمشهر را بازپس گرفت، اعراب حاضر بودند یکصد میلیارد دلار خسارت به ایران بدهند، عراق هم حاضر به عقب نشینی بود(منبع) ، آنوقت افرادی مانند باکری، بر اساس فرموده امامشان، گفتند راه قدس از کربلا می گذرد و جنگ را ادامه دادند، حاصل این جنگ، کشته و معلول شدن بیش از یک میلیون انسان و همینطور نابودی اقتصاد ایران بوده است، من یکی که چیزی به این اشخاص بدهکار نیستم

چه کسی گفته این اشخاص برای دفاع از ایران به جبهه رفته اند ؟ اینها برای آرمان امام خمینی (!) به جنگ رفته اند، در این میان عراقی ها (یعنی تعداد دیگری انسان) کشته اند، خودشان هم کشته شده اند؛ حالا چرا باید این اشخاص را قهرمان بدانیم؟

قاتلی را تصور کنید که در یک دعوا و چاقو کشی کشده شده است، حال درست است که از او، چون در میانه چاقو کشی کشته شده، بت بسازیم؟!

بت ساختن از سرداران جنگ و کسانی چون مهدی باکری، همانقدر احمقانه است که بیایم و چاقو کش مرده را قدیس و بت قلمداد بکنیم. 

تا قبل از بازپس گیری خرمشهر، افرادی که در جبهه حضور داشتند، انسان هایی بودند که از کشور دفاع می کردند (حال عقیده آنها هر چه که بوده، به خودشان مربوط بوده است)؛ اما بعد از بازپس گیری خرمشهر، ادامه جنگ، به ضرر منافع ملی ایران بوده است. 

یه یاد بیاوریم که زمانی خمینی به جنگ پایان داد و جام زهر را نوشید که حضور  افراد داوطلب بسیجی در جبهه بشدت کاهش یافت (ر.ک. به خاطرات محسن رضایی و یا هاشمی رفسنجانی). یعنی این اشخاص با حضور خود در جبهه تنها به ادامه جنگ کمک کردند.


به افرادی که بعد از بازپس گیری خرمشهر در ادامه جنگ نقش داشته اند (مانند باکری) بدهکار نیستم، چون به منافع مردم ایران ضرر زده اند، کشور را نابود کرده اند، هدفشان نیز کشور ایران نبوده و بلکه فقط برای آرمان امام خودشان به جنگ رفته اند
  
تا قبل از بازپسگیری خرمشهر، اصولا عقیده کسانی که در جنگ شرکت کرده اند، برای ما اهمیتی ندارد، هدف و عمل آنها، دفاع از ایران و مقابله با صدام بوده و این برای ما مهم است. اما بعد از بازپسگیری خرمشهر، این اشخاص صرفا برای عقیده خود (آرمان خمینی)، جنگ را ادامه دادند و کشور ما را به نابودی کشاندند، در اینجاست که عقیده آنها اهمیت می یابد...! 

 ختم کلام اینکه: 
امثال باکری بعد از بازپس گیری خرمشهر، برای منافع کشور و مردم ایران، جنگ را ادامه نداده اند، چه آنکه این ادامه جنگ، آشکارا در جهت مخالف منافع مردم ایران بوده است، در حقیقت آنها برای دستیابی به آرمان های خمینی، منافع کشور و مردم ایران را زیر پا گذاشته اند

 پی نوشـت: 

یکالبته از ملتی که استخوان  اعراب مهاجم را می پرستد و از آنها امام زاده می سازد و توقع دارد این استخوان های پوسیده برایش معجزه کنند، هیچ چیزی بعید نیست...! 

 دو: من به صراحت از سرداران سپاه و بسیج سخن گفته ام، به صورت مشخص این نوشته درباره سربازان وظیفه ای که به زور به جنگ برده شدند، نمی باشد. 



نوشته های اخیر این وبلاگ: 




ویدیو با زیرنویس/پدرم،بی سوادی فرزندانش را خطرناک تر آزار طالبان می دانست/ از زیر شلاق طالبان تا بهترین دانشگاه آمریکا!

$
0
0

ویدیو با زیر نویس فارسی از سایت تد/ این ویدیو را برای سایت تد ترجمه کرده و بر آن زیرنویس فارسی گذاشته ام.

بهترین سرمایه گذاری در هر جامعه ای، آموزش است! خصوصا آموزش زنان آن جامعه...!

واقعیت این است که در هر جامعه ای، برای دیدن سطح دمکراسی در آن جامعه، باید به سراغ زنان آن جامعه رفت، اگر زنان آن جامعه از حقوق انسانی خود بهره مند بودند و به امکاناتی چون آموزش دسترسی داشتند، در آن جامعه، دمکراسی و پیشرفت نهادینه شده است.

این جاده دو سره است، برای بهبود و پیشرفت در یک جامعه توسعه نیافته، باید بر روی آموزش زنان آن سرمایه گذاری کرد.

زمانی که زنان یک جامعه، آگاه باشند و همچنین در جامعه قدرت داشته باشند، هم به رشد دمکراسی کمک می کنند، هم خشونت را از جامعه می زدایند.

در این ویدیو که انسان را به هیجان می آورد، دخترک افغان از تلاش پدرش برای تحصیلات او می گوید، از اینکه چطور در دوران خفقان طالبان که درس خواندن دختران جرم بوده، او لباس پسرانه می پوشیده، و به همراه خواهرش، به مدرسه زیر زمینی و غیر قانونی می رفته است، دختری که اکنون از یکی از دانشگاه های برتر آمریکا فارغ التحصیل شده است.

برای شما از مدرسه شبانه روزی می گوید، مدرسه ای که در آن دختران افغان به تحصیل مشغول هستند!

براستی، چگونه است که از میان خفقان طالبان، از میان تهدید و چادر و شلاق، چنین دختر شجاع و با شعوری پا به صحنه می گذارد؟

با وجود امثال او می توان به آینده افعانستان امید داشت!

-           زنان نیمی  از جامعه را تشکیل می دهند، بدون حمایت زنان از دمکراسی ، حتی اگر تمام مردان جامعه نیز خواهان دمکراسی باشند و از ان حمایت کنند، دمکراسی دوام نخواهد آورد. حمایت زنان از دمکراسی تنها در صورتی رخ خواهد داد که آنها از حقوق انسانی خود در جامعه برخوردار باشند.

-          زنان قشری از جامعه هستند که بیش از مردان با کودکان در ارتباط هستند، بسیار مهم است که مفاهیمی چون دمکراسی و آزادی بیان ، احترام و دفاع از  این مفاهیم،  از زمانی طفولیت به انسان ها آموخته شود. این مهم تنها زمانی رخ خواهد داد که حقوق زنان در جامعه به رسمیت شناخته شود.

-          ولا مفهوم دمکراسی و حقوق بشر، مفهومی انسان دوستانه است، این مفاهیم با ارزش بر اساس  احترام به انسان ، پرهیز از خون ریزی و خشونت و مدارا بنا شده است. بی نیاز از توضیح است است که زنان جامعه ، در مقایسه با مردان اهتمام بیشتری برای دستیابی به این اهداف دارند. باید به زنان اجازه فعالیت در جامعه را داد و حقوق آنها را به رسمیت شناخت، تا آنها آزادی عمل داشته باشند.

-          کلمه زن از زایش و زندگی می آید. توان زنان برای انجام کار جمعی ، پافشاری برای رسیدن به هدف ، تحمل مصائب و... بسیار بیشتر از مردان است. برای رسیدن به دمکراسی ، صد البته که باید از نیرو و توان زنان استفاده کرد.
این ویدیو را چند سال پیش برای سایت ترجمه کرده بودم، که دیدن آن خالی از لطف نیست. در این ویدیو، نشان داده می شود که چگونه طالبان، سرباز گیری می کنند و چگونه تروریست ها را تربیت می کنند.

حال توجه شما را به این نکته جلب می کنم، هزینه حمله آمریکا به افغانستان بالغ بر یک هزار میلیارد دلار شده است. چنین هزینه گزافی خرج موشک و بمب ها شده است،تا با طالبان و القاعده مبارزه کنند. مبارزه ای که به نظر نمی رسد نتیجه داشته است.

سوال اینجاست، کشورهای غربی، چقدر برای آموزش کودکان در افغانستان هزینه کرده اند؟! آیا بهتر نیست به جای هزینه چند صد میلیارد دلاری حمله نظامی، یک صدم آن پول خرج مدرسه شود تا از جذب شدن کودکان به طالبان و شستشوی مغزی آنها جلوگیری شود؟!



نوشته های اخیر این وبلاگ: 



الله می تواند مبصر اتاق خواب محمد بشود و نوبت سکس زنان او را مشخص کند، اما نمی تواند بگوید بعد از مرگ محمد، چه کسی امام است؟!

$
0
0
شیعیان معتقدند که الله به کنایه در سوره احزاب، گفته است که از پیامبر و کسانی که بر شما حاکمیت دارند، پیروی کنید و حرف آنها را گوش کنید، لذا معنای این حدیث این است که بعد از پیامبر، علی بن ابی طالب امام شیعه است و بعد از او نیز فرزندانش، به مانند شاهان، امام می شوند...!

یعنی امامت از طریق اسپرم و بیضه امام حاضر، به دستگاه تناسلی همسرش منتقل شده و سپس امام بعدی در آنجا تشکیل می شود..!

جدای از اینکه این روش انتقال امامت، خیلی احمقانه است، ولی سوال اینجاست، چرا الله در قران، به مانند بچه آدم (!)، نگفته که امام بعدی چه کسی است ؟!

لطفا دقت کنید که:

-          مسلمین بنا به گفته قران و پیامبر، این کتاب را کاملترین کتاب می دانند.
-          بنا به اعتقادات اسلامی، الله از همه چیز با خبر است.
-           
مساله وقتی بامزه می شود که می بینیم در قران، برای اینکه محمد با کدام زنش بخوابد، دستور و آیه وجود دارد، در سوره احزاب (آیه 51)می خوانیم:

تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمً

نوبت هر كدام از آن زنها را كه مى‏خواهى به تاخير انداز و هر كدام را كه مى‏خواهى پيش خود جاى ده و بر تو باكى نيست كه هر كدام را كه ترك كرده‏اى [دوباره] طلب كنى اين نزديكتر است براى اينكه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگى‏شان به آنچه به آنان داده‏اى خشنود گردند و آنچه در دلهاى شماست‏خدا مى‏داند و خدا همواره داناى بردبار است

اولین نکته که به ذهن آدمی متبادر می شود  این است که این کتاب، چقدر بی ارزش است! این چگونه کتابی است که نویسنده آن، در نقش مبصر اتاق خواب محمد ظاهر می شود و می گوید امشب محمد می تواند با این یکی زنش بخوابد، یا اینکه نوبت را جلو عقب کند!

اما سوال اساسی تر این است، وقتی در این کتاب، به مسایلی چون نوبت زنان محمد پرداخته شده است، چرا یک کلام از امام بعدی سخن به میان نیامده است؟!

آیا ارزش سکس محمد با فلان زن، از آینده یک میلیارد انسان کمتر است؟!

دلیل آن مشخص است، محمد بن عبدالله خودش هم به خواب نمی دیده که این دین مسخره، بعد از مرگش دوام بیاورد، لذا اصولا به اینجای قضیه فکر نکرده است...!! 



مصاحبه چینی ها با رضا پهلوی علی رغم واکنش تند رژیم،نشان می دهد که حتی چین هم به ستوه آمده و آماده مذاکره با اپوزسیون متحد است!

$
0
0
همانطوری که در اخبار دیده اید، تلوزیون دولتی چین، با رضا پهلوی مصاحبه کرده و مصاحبه تلوزیون دولتی چین با رضا پهلوی، اعتراض شدید رژیم ایران را در پی داشته است. (رادیو فردا)

این یک رخداد مهم سیاسی است، اگر به پیش زمینه آن توجه کنیم. برای بررسی این رخداد، باید ابتدا به نکات ذیل توجه کرد:

-          تلوزیون دولت چین، مانند صدا و سیمای رژیم است! یعنی نظرات دولت را بیان می کند، سیاست های خارجی خودش را نیز بر اساس سیاست وزارت امور خارجه چین بنا می سازد.
-          دولت چین و تلوزیون دولت چین، به خوبی می دانسته اند که این مصاحبه، خط قرمز رژیم جمهوری اسلامی است.
-          دولت چین، مهمترین متحد رژیم اسلامی است. اکنون بزرگترین شریک تجاری رژیم است و اگر تا کنون این رژیم سقوط نکرده، صرفا به دلیل همکاری دولت چین با رژیم جمهوری اسلامی است.
-          اگر شرایط اقتصادی حاکم بر چین را به دقت بررسی کنیم، می بینیم که آینده ایران، یکی از مهمترین پارامترهای اقتصادی در چین باشد. کافیست به یاد بیاوریم که دولت چین، رقم عظیمی در حساب ذخیره ارزی خود دارد (بالغ بر چند هزار میلیارد دلار) و با توجه به وضع وخیم اقتصادی دنیا، این پول را نمی توانند جایی سرمایه گذاری کنند.
-          در صورتی که ایران آزاد شود و دولت آینده ایران، اجازه سرمایه گذاری چینی ها را به آنها ندهد، و یا از آن مهمتر، به دلیل حمایت چین از رژیم، تحریم هایی را بر چین اعمال کند، دولت چین یکی از مهمترین فرصت های اقتصادی خود را از دست می دهد.
-          اگر ایران آزاد شود، درب بهشت بر روی چینی ها باز می شود، چون  شرکت های چینی می توانند صدها میلیارد دلار در بخش های مختلف کشور ایران سرمایه گذاری کنند و هزاران پروژه را به انجام برسانند. فراموش نکنید که ایران، یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا است و در چهار راه اقتصادی شرق و غرب واقع شده است!
-          صد البته که چین در حال حاضر، مشغول غارت منابع اقتصادی ایران است، اما چینی ها خوب می دانند که اگر ایران آزاد شود، آنها سود بیشتری از تجارت شرافتمندانه با ایران خواهند کرد، چون حجم مبادلات با ایران، ده ها برابر افزایش خواهد یافت.
مصاحبه اخیر رضا پهلوی با خبرگزاری چین، یک اتفاق مهم سیاسی است!

دولت چین می دانسته که چنین مصاحبه ای، به دلخوری و واکنش تند دولت ایران منجر می شود، اما تنها مایل است که دریچه گفتگو با اپوزسیون ایران را باز بگذارد.

چنین اتفاقی تنها نشان می دهد که اگر فعالان سیاسی ایران، اختلافات خود را کناری بگذارند و در شورای ملی (در شرف تشکیل)، مشارکت فعالانه ای داشته باشند، امکان مذاکره و فراهم کردن زمینه قطع حمایت چین از ایران نیز وجود دارد...!

اتفاقات اخیر نشان می دهد که تا چه حد این رژیم در سرتاسر دنیا منزوی است و حتی متحدان آن نیز، خواستار تغییر در ایران هستند!

در این میان، واکنش رییس کمسیون امنیت ملی رزیم، جالب و بامزه است، او گفتهاست:
"دولت چین باید هر چه سریع تر این اشتباه بزرگ را جبران کند.بروجردی هم چنین تصریح کرد:این اقدام همانند این موضوع است که تلویزیون رسمی ایران با دالایی لاما مصاحبه کند."
دالایی لاما انسان بزرگی که جایزه صلح نوبل به او اعطا شده و روش انسانی او در برخورد با خشونت های دولت چین علیه اهالی تبت، باعث شده که آزادی خواهان دنیا، او را در حد نلسون ماندلا ستایش کنند.

به امید آن روز که ایران دمکراسی و حقوق بشر حاکم گردد و آنچنان دولت باشعوری بر سر کار بیاید که از مدافعان حقوق بشر در سرتاسر دنیا حمایت کند، و نه تنها تلوزیون دولتی ایران، مدافع حقوق بشر در داخل کشور باشد، بلکه با نقض حقوق بشر در سرتاسر دنیا نیز مقابله کند.

به امید روزی که هنگام ورود دالایی لاما به ایران، هزاران ایرانی به پیشواز او بروند...!
پیوندبه فراخوان ملی برای تشکیل شورای ملی ایران
چند نوشته اخیر نگارنده درباره تشکیل شورای ملی:

-          ما هیچ گروه سیاسی بی عیبی نداریم؛ تنها راه نجات ما، ایجاد یک شورای ملی از میان همین گروه های پر عیب و ایراد است


-          همسنگر جمهوری خواه من، نسل بعدی همان نگاهی را به ما خواهد داشت، که ما به انقلابیون 57 داریم!/فرصت شورای ملی را نسوزانیم!



-          مناظره کوروش راد با گمنامیان درباره «شورای ملی ایرانیان» (قسمت دوم


-          هموطنم، یک قدم تا دمکراسی مانده است، برای جایگزین کردن این رژیم خونخوار با دمکراسی، به یکدیگربپیوندیم و تبدیل به سیل شویم.


آیا احمدی نژاد، اینبار قصد دارد در ابعاد بین المللی، لباس زیر نظام مقدس جمهوری اسلامی را پرچم کند؟!

$
0
0

پیش درآمد، احمدی نژاد، کسی که از همه مدرک دارد...!:

ایام دعوا بین احمدی نژاد و خامنه ای را به یاد دارید؟ داستان دعوا به قرار زیر بود:

-          در جمهوری اسلامی، وزیر اطلاعات و خارجه و کشور، طبق یک قانون نانوشته باید ابتدا به تایید رهبر برسند، بعد به عنوان وزیر به مجلس معرفی می شوند.
-          مصحلی، وزیر اطلاعات وقت، از نزدیکان رهبر است.
-          احمدی نژآد، مصلحی را مجبور می کند که یکی از نزدیکان احمدی نژاد را به عنوان معاون وزیر اطلاعات بپذیرد.
-          آن معاون وزیر، بنا به دستور احمدی نژاد، شروع می کند به کپی جمع کردن از مدارک مهم در وزارت اطلاعات که در آن، از فساد مالی سران رژیم گرفته تا اعمال تروریستی خارج از کشور، وجود داشته است...!
-          احمدی نژآد و تیم او، این اسناد را برای روز مبادا، از وزارت اطلاعات خارج می کنند تا به قول معروف، از خامنه ای و دیگر سران نظام، مدرک داشته باشند.
-          مصلحی سعی می کند جلوی معاون مذکور را بگیرد، اما احمدی نژاد او را بر کنارم می کند. خامنه ای از مصلحی حمایت میکند و احمدی نژآد به نشانه اعتراض، چند روز از خانه خارج نمی شود...!
یکی از اخلاق های بامزه احمدی نژاد، بی آبرو کردن دیگر شغال ها است...! دهانش را باز می کند و آبروی طرف را می برد. مانند دیگر سران رژیم به این نمی اندیشد که این کارش، ضربه به کل نظام است...! در حقیقت، دیگر سران نظام، جرات چنین کاری را ندارند، چون مانند احمدی نژآد، هزاران صفحه مدرک وزارت اطلاعات در اختیارشان نیست!

به یاد بیاورید که سه سال پیش، احمدی نژآد رسما محسن رضایی را به قاچاق سیگار متهم کرد، و یا اخیرا در مجلس، فیلم رشوه گرفتن برادر رییس قوه قضاییه و مجلس را پخش کرد.

به یاد بیاورید که اخیرا مطلبی از احمدی نژاد در جاهای مختلف نقل می شود که او گفته است که مدارکی علیه شخص خامنه ای دارد که اگر رو کند، خامنه ای، عبایش را بر سر کشیده و فرار می کند..!

انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین:

آرژانتین کشوری است که بیشترین تعداد یهودیان را در آمریکای جنوبی، در خود جا داده است، قریب نوزده سال پیش، تروریست ها در مهمترین  مرکز یهودیان بمب گذاری کردند که به کشته شدن قریب هشتاد نفر انجامید.

انگشت اتهام ها به سمت ایران نشانه رفت، کشوری که خواستار حذف اسراییل از روی نقشه است و سران آن، بی هیچ اتهامی از کشتن یهودی ها دفاع می کنند و در آن سالها، ایران عملیات های مشابه بسیار انجام داده بود.

مدارک موجود نیز تا حد زیادی این انفجار را کار دولت ایران نشان می دهد و قاضی آرژانتینی، حکم جلب شش نفر از سران رژیم را صادر کرد، از جمله: محسن رضایی (بنیانگذار سپاه، وزیر کنونی دفاع، و هاشمی رفسنجانی!)

حال اخیرا دولت احمدی نژاد، قراردادی را با طرف آرژانتینی منعقد کرده که به سیستم قضایی آرژانتین مستقیما اجازه می دهد از متهمین (شامل رفسنجانی و محسن رضایی)، بازجویی کنند...!! (الجزیره)

حال به این نکته توجه کنید که هاشمی و رضایی، رقبای جدی انتخابات دور آینده ریاست جمهوری هستند و احتمالا آنها به همراه مشائی در انتخابات کاندید می شوند.

به یاد بیاورید که قریب چهار سال قبل، زمانی که محسن رضایی برای انتخابات سال 2009، کاندید شده بود، احمدی نژاد رسما در سخنرانی خودش، او را متهم به قاچاق سیگار کرد. هر چند اتهام احمدی نژآد مبنتی بر واقعیت بود و محسن رضایی، قاچاقچی است، اما مساله اینجاست که هیچ یک از سران این رژیم خونخوار، تا کنون به بی آبرو کردن یکدیگر در ملا عام اقدام نکرده بودند و دعوای خود را در پنهان انجام می دادند.

به نظر می رسد احمدی نژاد تلاش دارد که اینبار، به  افشاگری خود، بعد بین المللی ببخشد...!

هر چند که این به نفع مردم است و هر چقدر سران این رژیم، یکدیگر را بیشتر افشا کنند، این مردم ایران هستند که سود می کنند و با ماهیت این رژیم کثیف، بیشتر آشنا می شوند.


نوشته های چند روز گذشته این وبلاگ: 




معمولا خود مجرم، قربانی بی مهری جامعه بوده، لذا به جای انتقام، باید بر روی اصلاح و بازگرداندن آن فرد به جامعه تلاش کرد.

$
0
0
امشب مستندی را می دیدم از پرونده های مهم اف بی ای، که یکی از آنها نظرم را جلب کرد. این مستند، به ماجرای دستگیری بزرگترین سارق زنجیره ای بانک های آمریکا می پرداخت، سارقی که بیش از بیست و چهار بانک را سرقت کرده بود.

داستان از انجا آغاز می شود که چند کودک، یک انبار در میان جنگل پیدا می کنند و در آن انبار، پر بوده از مواد منفجره و نقشه های مختلف بانک ها. 

سارق، در نوجوانی به دلیل سرقت از مغازه شوکولات فروشی، به یک سال زندان در اردوگاه تربیتی نوجوانان محکوم می شود و زمانی که از آن ارودگاه مرخص می شود و به زندگی عادی باز می گردد، تغییرات زیر برای او رخ داده بوده است:

-          یک: او تبدیل به فرد منزوی می شود، کسی چندان مایل به معاشرت با او نبوده است و روابط اجتماعی او بشدت کاهش می یابد.
-          دو: او می دانسته که به دلیل سابقه جنایی (کریمینال رکورد)، دیگر نمی تواند شغل خوبی داشته باشد و حتی اگر بهترین مدرک دانشگاهی نیز دریافت کند.
به دلایل بالا، تصمیم می گیرد که از راه خلاف، زندگی خود را جلو ببرد، مدتی به ارتش می پیوندد، کار با اسلحه های مختلف را می آموزد و بعد از ارتش بیرون آمده و به کار سرقت بانک می پردازد. ده ها بانک را مورد سرقت قرار می دهد، در یکی از سرقت ها، تیر اندازی می کند و مدیر بانک را به شدت زخمی می کند.

پلیس بعد از ده سال کار و فعالیت پیچیده پلیسی، بالاخره او را دستگیر می کند. ولی هیچگاه مشخص نمی شود که این همه مواد منفجره به چه کار او می آمده، آیا او قصد داشته که تعداد زیادی انسان را بکشد؟! لطفا توجه کنید که او بابت دزدی از مغازه شوکولات فروشی، مجازات شده بود و دیگر قرار گرفتن نام او به عنوان فردی که دارای سو پیشینه بوده، بی انصافی بوده است، چرا که شانس زندگی معمولی در آینده را از او گرفته اند!
نکته مورد نظر:

چیزی که توجه مرا بشدت به خود جلب کرده، رفتار منصفانه حاکمیت با شهروندان است. هر چه با عطوفت بیشتری با شهروندان خطاکار برخورد شود و به جای رفتار چکشی و انتقام جویانه، تلاش شود که بر روی آموزش آنها سرمایه گذاری شود، امکان وقوع جرم در جامعه، بسیار کاهش می یابد.

ما درصد کمی از افراد را داریم که خود به خود و بنا به دوست داشتن، به جنایت دست بزنند، عموم افراد بزه کار، از روی ناچاری و فقر و یا کودکی متلاطم دست به بزه کاری می زنند.
نباید فراموش کرد که مجرمین، معمولا خود قربانی جامعه هستند، اگر جامعه سرمایه گذاری خود را معطوف به اصلاح آنها و بازگرداندن آنها به جامعه بکند، هزینه های پرداختی بسیار کاهش می یابد.

به عنوان مثال، اگر دادگاه به جای زندانی کردن این نوجوان، او را به یک روان شناس معرفی کرده بود، و به کمک مددکاران اجتماعی، رفتار او را زیر نظر می گرفت و تلاش می کرد بدون اینکه او را در دادگاه محکوم کند و به زندان بفرستد، او را اصلاح کند، جامعه ضرر بسیار کمتری می دید.

به یاد داشته باشید که این ضررهای هنگفت، در اثر به زندان فرستادن او در کودکی به جامعه وارد شده است: زندگی خود مجرم به هدر رفته، ده ها بانک سرقت نمی شد، جان کارمندان بانک در خطر قرار نمی گرفت، از نظر روانی آن کارمندان آسیب نمی دیدند،  و پلیس اف بی ای مجبور نمی شد ده ها میلیون دلار صرف تحقیقات پلیسی برای دستگیری این فرد کند...!

حال به یاد بیاوریم که چند وقت پیش در شیراز، دست چند انسان را صرفا به دلیل دزدی و سرقت، در ملا عام از تن آنها جدا کرده اند و بریده اند! چنین رفتار ابلهانه ای، تنها به خطر انداختن امنیت جامعه است، چرا که این بزه کاران را تبدیل به دشمن جامعه می کند...! 

ختم کلام این است که فرد بزه کار و مجرم، بخشی از این جامعه است، حاکمیت به جای انتقام جویی، باید تلاش به بهبود رفتار آنها کند!

نوشته های چند روز گذشته این وبلاگ






در صورت بی شعوری تمامی انسان ها وجود امام لازم و در صورت با شعوری شان، وجود امام غیر ضروری است!!

$
0
0
نوشته امروز مرا در نشریه فضول محله بخواید:

(پیرو مناظره بهرام مشیری و حجت السلام هدایتی) / مناظره مذکور را در انتهای این نوشته می توانید ملاحظه کنید: 

نوشته دیگر امروز من: 
/--------------/معمولا خود مجرم، قربانی بی مهری جامعه بوده، لذا به جای انتقام، باید بر روی اصلاح و بازگرداندن آن فرد به جامعه تلاش کرد.


اختراع جدید محققان دانشگاه صنعتی شریف: کلوخ با فن آوری نانو برای طهارت...!

$
0
0

محققان دانشگاه شریف، از فن آوری نانو، برای ضریح مرقد حسین بن علی استفاده کرده اند، فکر میکنم قدم بعدی آنها، استفاده از فن آوری نانو در تولید کلوخ هایی باشد که جلای بیشتری به ماتحت برادران بسیجی می دهد، در نتیجه ثواب نماز آنها، بیشتر می شود...!

واقعا باعث شرم یک ملت است که بهترین دانشگاه آن کشور، وقت و تحقیقاتش را صرف خرافات احمقانه ای چون حسین بن علی کند. 



نوشته امروز مرا در نشریه فضول محله بخواید:



Viewing all 501 articles
Browse latest View live