نمی توان منکر این واقعیت شد که آمنه بهرامی نو، دختری است که در ایران بزرگ شده است و بیست و چهار ساعته گفتار و اعمال خشونت آمیزی، او را بمباران تبلیغاتی کرده اند. در جامعه ای که بی هیچ شرمی، طناب دار به گردن انسان می اندازند و از مردم برای تماشا دعوت می کنند، در حقیقت هر گونه عطوفت انسانی را بی ارزش کرده اند.
نمی توان منکر این شد که فرد قربانی، معمولا سخت ترین تصمیمات را درباره مجرمی می گیرد که آزارش داده است، لذا هیچ جای دنیا، تنبیه مجرم راه به دست فرد قربانی نمی گذارند، چون که او زجر کشیده و او از عدالت فرسنگ ها فاصله دارد.
حال با این وجود، مگر می توان چشم فرو بست و ندید، که قانون احمقانه قصاص، چاقو به دست آمنه داد تا به قول معروف «دلش خنک شود» و هر کاری می خواهد با مجرم بکند، اما آمنه ای که زندگیش را باخته بود، باز انسانیت پیشه کرد و چاقو را در چشم متهم فرو نکرد.
در مدارس کشورهای پیشرفته، کودکان را طوری آموزش می دهند و یا اصطلاحا «بار می آورند» که آن کودک، کمتر در فکر انتقام شخصی باشد، و اصولا اعمال زشتی چون انتقام و قصاص، در آموزش آنها جایی ندارد.
حال به یاد بیاوریم که آمنه، با آنکه تحت بمباران تبلیغاتی بزرگ شده بود که قصاص را حق و منصفانه می دانسته، باز انسانیت پیشه کرد و حاضر نشد جنایت کند.
آن مجرم، زیبایی چهره آمنه را از بین برد، چشمان او را کور کرد، اما واقعیت این است که از پس همان صورت سوخته، آمنه به دنیا نشان داد که هنوز خیلی زیباست.
آمنه عزیز، سال گذشته و قبل از اجرای مراسم قصاص، نوشتم(اینحا):
آمنه، خواهر زجر کشیده ام ، ای کاش اجازه بدهی که فردا برای همیشه از تو تندیس بخشش بسازیم...!
خواهر زجر کشیده ام، ای کاش فردا چاقو بدست نگیری ، ای کاش اجازه بدهی همیشه با شنیدن اسم آمنه بهرامی نو، به یاد دخترکی بیافتیم که عمری زجر کشید ، اما حاضر به آزار احمقی که زندگیش را تباه کرده ، نشده است.
ای کاش اجازه ندهی که با شنیدن اسم آمنه بهرامی، به یاد دختری بیافتیم که چاقو بدست گرفت و چشمی را از حدقه درآورد.
خواهرکم، زنان ایران به درازای تاریخ مورد آزار قرار گرفته اند، اما همیشه سمبل مهربانی و انسانیت بوده اند، نگذار اسم آنها خراب شود.
می دانم که نابینا شده ای ، اما مطمینم که با کمی دقت، پرده انتقام را می توانی از جلو چشمت برداری و ببینی که نابینا کردن این جوان ، فقط حرمت عطوفت انسانی را در جامعه می شکند و هیچ فایده ای ندارد.
ای کاش اجازه بدهی همیشه با شنیدن اسم آمنه بهرامی ، کلاه از سر برداریم و بگوییم که چقدر زن قدرتمندی است.
آمنه جان، جامعه در حق تو بی مهری کرد، مصیبت تو را فراموش کرد و در این چند ساله مرحمی بر زخم تو نگذاشت، اجازه نده با کور کردن این جوان خاطی، جامعه ایران بگوید داستان تمام شد ، هیچ احساس مسولیتی نکند و مردم عذاب تو را فراموش کند. بیا و بزرگی کن، اینبار تو جامعه را شرمنده کن ، بگذار اسمت جاودانه شود و شرم بی مهری جامعه به تو ، همیشه باقی بماند.
آمنه، خواهر زجر کشیده ام ، ای کاش اجازه بدهی که فردا برای همیشه از تو تندیس بخشش بسازیم ...
نوشته دیگر امروز من:
مصاحبه خبرنگار الجزیره با ریچارد داوکینز، درباره آتیسم و اعتقاد به خدا: / آتئیسم چیست و ربط آتیسم و اخلاق چیست؟
ویدیویی از سایت تد: جنبش فیسبوکی پوسترهای «لاو-یو» در اسراییل و ایران، از کجا آغاز شد؟
ویدیویی از سایت تد: جنبش فیسبوکی پوسترهای «لاو-یو» در اسراییل و ایران، از کجا آغاز شد؟