Quantcast
Channel: گمنامیان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 501

دخترک افغان، همشهری عزیزم، تو نیز ما را ببخش، ما می توانستیم بهتر از این مهمان نوازی کنیم..!

$
0
0
این وظیفه هر کشوری است که در وقت مشکلات، به مدد شهروندان کشور همسایه آید. ما به مدد شما آمدیم، درب مرزها را بر روی شما باز کردیم، اما آنچنان که باید و شاید، شما را به قلب خود راه ندادیم.

رژیم اسلامی، سی سال تلاش کرد مغز ما را شستشو دهد، هیچگاه در مدارس به ما یاد ندادند که هر انسانی به صرف انسان بودن، با ارزش است و با دیگران برابر است. و طول کشید تا خیلی از ما این نکته را یاد گرفتیم.

آزادی بیان و اندیشه نبود، روزنامه ای نبود تا به یک صاحب اندیشه به ما بیاموزد که نباید با همشهری افغانمان، بد رفتاری کنیم.

مدارس ما، مدرسه های انگلیس و فرانسه نبود که کودکان خوب یاد بگیرند که  رنگ پوست و نژاد، عامل برتری بر دیگری نیست..! طول کشید تا این  نکات را دریافتیم..! و البته هستند هنوز کسانی  که این نکته را درنیافته اند، آنها نیز روزی این نکته را می فهمند.

باور کن که رژیم اسلامی، جوانی خود را ما را نیز به آتش کشید، شور و شادی و شوق را از ما دزدید، حقوق انسانی ما را نیز نابود کرد، ما خودمان هم در ناز و نعمت نبودیم. در این میان، شما بیش از ما آزار دیدید.

مرزها خطوطی مجازی هستند، این بی انصافی بود، چون تو آنطرف مرز به دنیا آمدی، با تو  مثل بقیه دختران رفتار نشد.

خواهرم، همشهری افعانم، تو نیز ما را ببخش، آنگونه که باید حق همسایگی را به جا نیاوردیم..!

خواهرکم،

سرانه جرم، در میان همشهری های افغان، کمتر از سرانه جرم در میان ایرانیان بود، شما علی رغم فقر و نداری، کمتر از دیگران خطا می کردید، اما جامعه به شما بی مهری کرد، و هر جا اسمی از جرم بود، اول انگشت را به سمت شما نشانه رفتیم.

خواهرم، برادر و پدرت، زحمت کشیدند و در قبالش پول گرفتند، شما حق داشتید که از آن پول، با شادی و دلخوشی بهره بگیرید، شما حق داشتید که از زندگی، لذت ببرید، اما بخشی از هموطنان من این حق را از شما گرفتند.

خواهرم، میلیونها ایرانی در اثر این رژیم، ناچار به فرار از ایران شده اند، ما هم درد غریبی کشیده ایم، و دیده ایم که چقدر دردآور  است که آواره باشی، و بعد صاحبخانه با تو بد برخورد کند. ما آنچنان که شایسته بود با شما برخورد نکردیم..!

خواهرم، شرمنده ام که برخی از هموطنانم، به چشم شهروند درجه دو به شما نگاه کردند...

ای کاش جنگ نباشد، ای کاش طالبان «زن خفه کن» در قدرت نباشند، ای کاش صلح باشد، ای کاش هیچ دختری ناچار به آوارگی نشود، ای کاش قلب هیچ دختری انچنان نشکند که بنویسد: ببخشید اگر در کوچه ها و خیابان های شما راه رفتم و قدم زدم.


نامه دختر افغان به مردم ایران/ ببخشید اگر در کوچه ها و خیابان هایتان راه رفتم و قدم زدم

مرا ببخش اگر با مهاجرت اجباری، از دست جنگ، از دست بنیادگراهای مذهبی(طالبان زن خفه کن)،پا به خاکت گذاشتم. اگر از نانت استفاده کردم، نانی که حق بچه‌هایت بود. مرا ببخش برای تمام آب و برق و گازی که هرچند با پرداخت پول استفاده کردم. مرا ببخش اگر از صفحات وبت برای درددل شخصی استفاده کردم.اگر در کوچه‌ها و خیابان‌هایت راه رفتم و قدم زدم. اگر پدر و برادر کارگرم روی ساختمان‌هایت و زمین کشاورزی‌ات کار کردند ...و یک فرصت شغلی را شاید از پدر و برادرت گرفتند. *ایرانی عزیز، سپاسگزارم که گذاشتی از هوای اکسیژن پاک خاکت، نفس بکشم. که گذاشتی چند سالی بر نیمکت‌های کلاس درست بنشینم و از گچ و تخته‌ات استفاده کنم. البته من در مدرسه خودگردان افغانی درس می‌خواندم، ممنون که اجازه دادی چند سالی در مدرسه خاک تو و پیش معلم‌های ایرانی نیز درس بخوانم.معلم ایرانی از تو هم ممنونم که به من خواندن و نوشتن یاد دادی. بد و خوب در هر قومی هست. همه افغانی‌ها تجاوزگر و جنایتکار نیستند. خائن و ...نیستند. مثلا برادر و پدر من برای بزرگ کردن من در خاک خوب شما، یک عمر و روزی ۱۰تا۱۲ ساعت کار توانفرسا و کارگری کردند و دست از پا خطا نکردند. به هرحال اگر بارگران بودیم، رفتیم. قبلا نمی‌توانستم، چون بچه بودم ولی اینک که بزرگ شده‌ام می‌توانم به کشورم برگردم تا دیگر بهم نگویند: افغانی....

 ----نوشته دیگر این چند روزه: 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 501

Trending Articles