Quantcast
Channel: گمنامیان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 501

سه پرده از خاندان رفسنجانی، دادگاه کرباسچی، دوچرخه سواری و کتک خوردن فائزه، و ویدیویی مهدی هاشمی در جلوی دادگاه!

$
0
0
زمانی که خاندان رفسنجانی به دروغ و تزویر، معنایی نوین می بخشند...!
کشورمان در آستانه نابودی است، و شاید گروهی که بیش از دیگران در  فقر، فلاکت و تیره روزی ایرانیان بیش از همه نقش بازی کرده، خاندان هاشمی رفسنجانی باشد.
قبل از انقلاب او با حزب موتلفه اسلامی و دیگر گروه های ترویستی ارتباط نزدیک داشت، و گفته می شود که تامین مالی بسیاری از این عملیات های تروریستی، توسط هاشمی رفسنجانی انجام شده است. همین عملیات ها بود که باعث پیروزی انقلاب و فلاکت سی و شش ساله مردم ایران شده است.
نیاز چندانی نیست تا به جنایات هاشمی و خاندان او در زمینه های مختلف پرداخته شود، از حمایت و نقش او در حمله به سفارت آمریکا گرفته، تا تثبیت رژیم، ایجاد کمیته های انقلاب، سرکوب مخالفین، موج اعدام ها، ترور مخالفین در داخل و خارج، ادامه جنگ به منظور دریافت کمیسیون های خرید اسلحه، غارت ایران تحت عنوان سازندگی و ...، و یک کلام، ایجاد منجلاب جمهوری اسلامی!
اما در اینجا، سه پرده از این خاندان نقل می کنم، تا مشخص شود که این جماعت، از چه جنسی هستند.
پرده اول) کرباسچی و دادگاه او:
غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی در کابینه او بود. توپخانه اصلاح طلبان و رسانه های وابسته به رژیم، تلاش می کنند او را انسان خدمتگذار و مدیر لایقی معرفی کنند، ولی در اینجا تنها چند خیانت اصلی کرباسچی را می نویسم:
زمانی که کرباسچی به شهرداری تهران منصوب شد، و در دوران پس از جنگ ایران و عراق،  متخصصین زلزله از ژاپن به ایران آمدند، و پس از بررسی، اعلام کردند که زلزله خطری است که در کمین شهر تهران است، و اینگونه بود که زمزمه انتقال پایتخت از تهران به شهر دیگری مطرح شد. اگر چنین طرحی عملی می شد، جمعیت تهران کاهش می یافت، و این امکان به وجود می آمد تا با یک مدیریت صحیح، به مقاوم سازی ساختمان ها اقدام شود. ولی این کرباسچی بود که جلوی این انتقال را گرفت. در زمان کرباسچی، برای کوچه های ده متری، مجوز برج های ده طبقه صادر شد، و تلاش شد تا با سیاست فروش تراکم، به درآمد زایی اقدام شود. در طی مدیریت کرباسچی بر شهرداری تهران او و دیگر طرفداران هاشمی، از طریق تغییر کاربری و فروش تراکم و دلالی، چه ثروت ها که به جیب خود نریختند.
زمانی که همین کارگزاران موفق شد با استفاده از همان پول ها، خرج تبلیغات خاتمی را بدهد و خاتمی را رییس جمهور کند، خامنه ای که اندک اندک در مقابل هاشمی رفسنجانی اظهار وجود می کرد، تلاش کرد با استفاده از قوه قضاییه، به کارگزاران گوشمالی دهد، کرباسچی دستگیر شد و پرونده ای بر علیه او در دادگاه به جریان افتاد.
اما خامنه ای خبر نداشت که توپخانه تبلیغاتی و سامانه جنگ روانی متعلق به خاندان هاشمی چه خوب و حرفه ای عمل می کند. همان دادگاه کرباسچی تبدیل شد به پیراهن عثمان اصلاح طلبان و با استفاده از ناتوانی و عدم عدالت قوه قضاییه، از کرباسچی و دیگر دزدان حاکم بر کارگزاران، آنچنان بت ی ساختند که بیا وببین! در حقیقت، بازی باخته را به بازی برده تبدیل کردند.
ویدیویی از این دادگاه را در اینجا می گذارم، اما یادتان باشد، چرا هیچ کسی از کرباسچی نپرسید بر طبق کدام کار کارشناسی، اجازه داد کلان شهر تهران، به عنوان قلب اقتصادی این کشور، به چنین وضع وخیمی در آید؟ و بر اساس کدام استاندارد، این همه مجوز ساخت و ساز صادر شد؟ در حقیقت، جرم اصلی کرباسچی گم شد:


پرده دوم) فائزه هاشمی رفسنجانی و کتک خوردن او از انصار حزب الله:
فائزه هاشمی رفسنجانی، بعد از اینکه پدرش صندلی ریاست جمهوری را به خاتمی واگذار کرد، رویای ریاست جمهوری را در سر می پروراند. در آن دوران، دوچرخه سواری بانوان یک «تابو» در ایران بود. به گفته اعضای انصار حزب الله که بعدا از این سازمان جدا شده بودند، زمانی که فائزه قصد داشت در انتخابات مجلس کاندید شود و حتی رویای رییس جمهور شدن را در سر می پروراند، مدتی را به دوچرخه سواری می پرداخت، و این خود فائزه بود که  به انصار حزب الله پول می داد تا او را کتک بزنند و او معروف شود!

پرده سوم) حکم زندان مهدی هاشمی:
مهدی هاشمی «عزیزکرده» خاندان هاشمی است، و به قول معروف، هاشمی رفسنجانی او را چون تخم چشم دوست دارد.
بعد از وقایع انتخابات ریاست جمهوری و جنبش سبز، او مدتی را در خارج از ایران به سر می برد، با پرداخت رشوه و پول، موفق شد تا به دانشگاه آکسفورد راه یابد، ولی روزگار بازی دیگری برایش رقم زد.
قریب پانزده سال قبل، او شخصی را به نام آقای دکتر هوشنگ بوذری هدف اخاذی قرار داده بود، مهدی هاشمی، دکتر بوذری را به زندان انداخته و شکنجه کرده بود. دکتر بوذری که اکنون از ایران خارج شد، از مهدی هاشمی به علت شکنجه شکایت کرد. مهدی هاشمی دو راه جلوی رویش بود، یا باید به ایران باز می گشت یا اینکه در کانادا یا انگلیس، در دادگاه حاضر می شد و به اتهامات دریافت رشوه و اخاذی، و شکنجه پاسخ می داد. و مهدی هاشمی به ایران بازگشت.
در ایران نیز او با پرونده دیگری روبرو شد، مدارک داخلی شرکت استات اویل عملا نشان می داد که مهدی هاشمی ده ها میلیون دلار رشوه دریافت کرده است! و حتی اسات اویل نیز این ماجرا را قبول کرده، و جریمه کلانی داد.
بیدادگاه رژیم، بر اساس یک جنگ سیاسی، این پرونده را آغاز کرد، ولی در رشوه گیری مهدی هاشمی که شکی وجود نداشت، او به دادگاه محکوم شده است.
مهدی هاشمی در هنگام ورود به زندان، به خواندن بیانیه اقدام کرده است که در زیر می بینید:





باید از خاندان هاشمی پرسید، ما قبول داریم که قوه قضاییه فاسد است، اما آیا دادگاه کانادا نیز فاسد است؟ چرا مهدی هاشمی حاضر نشد در دادگاه در کانادا حاضر شود و به اتهامات شکنجه کردن دیگران پاسخ دهد؟

ضمنا، زمانی که هاشمی رفسنجانی قدرت اول کشور محسوب می شد، چرا در مقابل بی عدالتی های این قوه سکوت کرده بود و هیچ غلطی نمی کرد؟

زندانی شدن مهدی هاشمی و تحقیر هاشمی رفسنجانی، باعث «دل خنکی» بسیاری شده است. به امید روزی که اکبر هاشمی رفسنجانی، در دادگاه ای عادلانه محاکمه شده و به زندان انداخته شود. 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 501

Trending Articles