بی بی سی فارسی، نگاشته ای را منتشر نموده است با این عنوان: انتقاد پائولو کوئیلو از رضا پهلویجنجالی شد. داستان از آنجا آغاز شده که پائولو کوئیلو، نویسنده برزیلی که در ایران بسیار شناخته شده است، در تویتئی علیه رضا پهلوی، چنین نوشته است:
- "ساکت شو! ساواک مرده است، و اگر تو به دنبال یک کودتای دیگر باشی، مانند کودتایی که سازمان سیا در سال ۱۹۵۳سازماندهی کرد، مردم ایران برای حمایت از کشورشان بر میخیزند."
علت اعترض کوئیلو به شاهزاده رضا پهلوی این است که در پی تظاهرات اعتراضی اخیر و فیلتر شدن بعضی شبکههای اجتماعی در ایران، رضا پهلوی در گفتگو با رویترز، از دولت آمریکا خواسته بود تا به شرکت های ارتباطی همچون گوگل اجازه دهد تا به تظاهرکنندگان ایرانی، اجازه دهد تا به مردم معترض ایران، خدمات ویژه اینترنتی ارایه کند، تا بلکه مردم ایران بتوانند اینترنت را «دور»بزنند.
من نیز مانند بسیاری از ایرانیان، برخی از آثار پائولو کوئیلو را دوست دارم، اما این تویئت او، مرا عجیب به فکر فرو برد، و نکات ذیل به ذهن من رسیده، که در زیر می آورم:
یک) کمتر کسی است که دغدغه عدالت را داشته باشد، و لااقل برای دوره ای، دلباخته کارل مارکس نبوده باشد! اما آیا کسی می تواند بگوید همه حرف های کارل مارکس درست بوده است؟! هیچ نویسنده ای، تمامی افکار و سخنانش درست نیست! یعنی اگر کسی فکر می کند مثلا کوئیلو، تمامی افکار و سخنانش درست است، سخت در اشتباه است. کویئلو، می تواند در یک زمینه خاص صاحب نظر باشد، اما در مورد تاریخ معاصر ایران، و یا رخدادهای کنونی، نظر و عقیده اش، چندان اهمیتی ندارد.
دو) مساله آنجا اهمیت می یابد که می بینیم کوئیلو، در ایران خیلی طرفدار دارد، و در توئیتر هم چهارده میلیون فالور دارد. اما مساله اینجاست، آیا نظر کوئلو، چقدر بر روی افکار عمومی مردم ایران، اثر خواهد گذاشت؟!
سه) این نویسنده، با اشاره به ساواک، خواسته یادآور شود که در زمان شاه، نقض حقوق بشر بوده است. یکی از مهمترین ایراداتی که به محمدرضا شاه پهلوی می شود وارد کرد، نقض حقوق بشر و نبود آزادی سیاسی در زمان حکومت او است. عمادالدین باقی، بر اساس آمار بنیاد شهید، گزارش نموده که تعداد كل شهداي انقلاب در فاصله قيام 15 خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357 را 3164 نفر است (منبع).
قطعا مرگ این تعداد انسان، واقعیتی آزار دهنده است. اما برای داشتن تصویری درست از ماجرا، به نکات ذیل توجه کنید:
- الف) آن زمان، اوج جنگ سرد بود و این خطر وجود داشت که ایران به دامان سیستم کمونیستی بغلطد. خطر بزرگی که اگر رخ می داد، زندگی تمامی ایرانیان را به نابودی می کشاند.
- ب) تعداد قابل توجهی از این افراد، پس از آن اعدام شدند که به ترور دست زدند یا به دلیل وابستگی به گروههای تروریستی کشته شدند. مثلا به یاد بیاورید که در سال 1979، طرفداران سازمان چریک های فدایی خلق، به ایستگاه ژاندرمی حمله کردند. پس از اتمام درگیری، تعدادی از اعضای این گروه مارکسیستی، اعدام شدند.
- ج) پس از روی دادن انقلاب، تنها یک میلیون انسان در طی جنگ کشته و زخمی شدند، و یا در تابستان سال 1367، و در طی چند روز، هزاران انسان توسط مقامات حکومت، اعدام شدند.
- د) حکم اعدام، نقض حقوق بشر است. این یک واقعیت غیر قابل انکار است که در زمان شاه، حقوق بشر نقض شد، ولی براستی، در آن روزگار جنگ سرد، اگر کسی در بریتانیا و فرانسه، برای سرنگونی حاکمیت و ایجاد حکومت کمونیستی به آدم کشی روی آورد، پاسخ حکومت ها چه می بود!؟ برای شما مثالی بزنم، چند روز پیش در جایی می خواندم که پس از تلاش برای ترور رییس جمهور وقت فرانسه پس از جنگ جهانی دوم، نیروی امنیتی فرانسه، متهمین را شکنجه کرده بود!
- ر) اصلا چرا راه دور برویم، همین الان گروه های القاعده و یا داعش، برای به دست گرفتن حاکمیت، به ترور روی آورند، مگر نه این است که آمریکا همین افراد را در گوانتانمو و جاهای دیگر، شکنجه کرده است؟! یادمان نرود، همین کشورهای غربی بودند که از نقض حقوق بشر در زمان شاه انتقاد می کردند و در سقوط شاه و روی کار آمدن خینی نقش مهمی ایفا نمودند. علت نیز این بود که شاه به آنها باج نمی داد، و در پی استقلال ایران بود.
- پرسش من این است، چطور است که کشورهای غربی، زمان شاه در مخالفت با نقض حقوق بشر در ایران، همه کاری می کردند و از خمینی حمایت کردند، اما اکنون در مقابل نقض حقوق بشر توسط حکومت ج.ا. خفه شده اند!؟ منظورم اقدامی جدی است، نه بیانیه آبکی...! (اینجا را ببینید)
- ز) من در پی توجیه اقدامات شاه نیستم، اما بارها از خودم این سوال را پرسیده ام: اگر تو جای شاه بودی، در مقابل گروه های تروریستی چپ، چه کاری را انجام می دادی؟! در پاسخ به سوال فوق، نفرمایید که آزادی سیاسی برقرار می کردم...! شاه پس از شدید شدن اعتراضات مردم، اختیار ارتش و کشور را به بختیار واگذار کرد و اصلا از ایران رفت!! انتخاب مردم ایران، واگذاری قدرت به گروه های تروریستی خمینی بود...! این یک واقعیت تلخ است.
- اصولا دمکراسی تنها به برگزاری انتخابات آزاد نیست، بلکه دمکراسی به وجود شهروندانی آزاده و پرسشگر است. آیا در ایران آن روزگار، چنین شهروندانی وجود داشتند؟! دمکراسی زمانی شکل می گیرد که در کشور، یک نظام آموزشی قدرتمندی وجود داشته باشد، و چنین شهروندان آزاده را تربیت کند. مسیری که رضا شاه آغاز کرد و محمدرضا شاه به آن سرعت بخشید. وجود جامعه مدنی قدرتمند در ایران، ماحصل تلاش این دو شاه فقید است.
چهار) برگردیم به سخنان پائلو، او در توئیتر خودش، رضا پهلوی را به صورت تلویحی با ساواک همرده دانسته است و نوشته است که «ساواک مرده» است. و این مرا به شگفتی وا می دارد. لطفا به نکات ذیل توجه فرمایید:
- الف) رضا پهلوی، بارها نقض حقوق بشر در زمان شاه و برخی از اعمال ساواک را محکوم نموده است (منبع)؛
- ب) تنها خواسته رضا پهلوی، ایجاد دمکراسی در کشور است. او بارها گفته است که بر روی نظام پادشاهی در ایران اصرار ندارد، و این انتخابی است که باید مردم ایران بکنند.
- ج) در سالهای اخیر، رضا پهلوی نقش مهم و غیر قابل انکاری در افشای نقض حقوق بشر در ایران داشته و دارد! به دیگر سخن اینکه، رضا پهلوی، بیش از دیگرانی که ادعای آنها گوش فلک را کر کرده، در ارتقای حقوق بشر ایران، تلاش نموده است.
- د) توجه به نکات فوق، می تواند غیر منصفانه بودن سخنان پائلو را نشان دهد.
پنج) پائلو در ادامه، به کودتا 28 مرداد پرداخته، و غیر مستقیم اشاره کرده که رضا پهلوی در پی کودتا است. در پاسخ به این سخن پائلو، نکات ذیل را به ذهن من می آورد:
- الف) مگر در ایران یک حکومت مردمی و قانونی بر سر کار است که رضا پهلوی بخواهد کودتا کند!؟ البته یادم است که چند سال پیش، پائلو به ایران سفر کرده بود، اما برایم عجیب است که حکومت ج.ا. را قانونی بداند!!
- ب) ایران الان مستعمره روسیه و چین شده است، تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد و تغییر حکومت، به معنای آزاد سازی ایران است، نه کودتا!
- ج) تکیه پائلو به ساواک و حکومت محمد رضا شاه، ما را به سمت نکته دیگری می برد. در تاریخ معاصر، هیچ حکومتی به مانند حکومت محمد رضا شاه، به فکر منافع ملی نبود، و برای استقلال ایران تلاش نکرده است.
برخی از شهروندان ایران علیرغم خطر مرگ، در خیابان های ایران، نام رضا پهلوی را صدا می کنند، آنوقت این نویسنده از طرف آنها حکم می دهد و خواستار سکوت رضا پهلوی است...!
جمع بندی: زمانی مردم ایران می توانند به رفاه و عدالت و آزادی دست یابند، که لایق نام «شهروندی» باشند، به دیگر عبارت، پرسشگر و آزاده باشند.
در زمان خمینی، بخش قابل توجهی از مردم، او را «بت» دانستند، و هر چه او گفت را «وحی منزل» دانسته، و چشم بسته پذیرفتند و حتی عکس او را در ماه دیدند! نتیجه این رفتار احمقانه، وقوع انقلاب بود.
چهل سال از انقلاب گذشته، و نسل جوان ایران از چنین رفتاری دوری می کنند! آنها هر سخنی را می سنجند، و پرسشگری می کنند.
اگر تعدادی از شهروندان نسل جوان، اسم رضا پهلوی را در خیابان فریاد می زنند، چون او را زیر ذره بین دارند. اگر اسمش را فریاد زده اند، به دلیل این است که رفتار و کنش او را در طی سالهای اخیر زیر نظر داشته اند، و تلاش او را برای ایجاد دمکراسی در کشورمان دیده اند. همین جوانان کشورمان، رضا پهلوی را همچنان زیر ذره بین دارند.
حکومت جمهوری اسلامی باید جایش را به یک حکومت دمکرات بدهد، و آنچه جلوی شکل گیری یک دیکتاتوری جدید را می گیرد، همین «نظارت» جوانان کشورمان است.
اینکه نزدیک چهل سال، مقامات جمهوری اسلامی علیه خاندان پهلوی دروغ پخش کرده اند، و میلیاردها برای بدنام ساختن این خاندان هزینه کرده اند، اما همچنان برخی از جوانان این کشور، نام رضا پهلوی را فریاد می زنند، نشان از یک واقعیت ساده دارد:
مردم پرسشگر، بر کار حکومت و صاحبان قدرت نظارت می کنند، جلوی فساد و سواستفاده از قدرت را نیز می گیرند.
چه رضا پهلوی در ایران قدرت را به دست بگیرد و چه هر شخص دیگری، جوانان کشورمان او را به زیر ذره بین دارند، پرسشگری می کنند، و بر اساس عقل و شعور، انتخاب خود را انجام می دهند، و بعد بر کار فرد منتخب نیز نظارت می کنند، و هیچ سخنی را نیز چشم بسته نمی پذیرند، خواه گوینده رضا پهلوی باشد، خواه یک نویسنده سرشناس.
به همین علت نیز نوشته ام نظر پائلو، به اندازه نظر خمینی ارزش دارد! او در مسایل ایران صاحب نظر نیست، از وقایع کشورمان خبری ندارد، نقش و اثر رضا پهلوی را نمی داند...!
واقعیت این است که استقلال کشورمان با کمک گرفتن از شرکت های غربی برای دور زدن تحریم، زیر سوال نمی رود! ابزار مبارزه ما برای به دست آوردن استقلال کشورمان و ایجاد دمکراسی، همین فضای مجازی است و دور زدن تحریم ها، تلاشی است در راه استقلال کشورمان...!
اینکه نزدیک چهل سال، مقامات جمهوری اسلامی علیه خاندان پهلوی دروغ پخش کرده اند، و میلیاردها برای بدنام ساختن این خاندان هزینه کرده اند، اما همچنان برخی از جوانان این کشور، نام رضا پهلوی را فریاد می زنند، نشان از یک واقعیت ساده دارد:
مردم می اندیشند!! و حرف هیچ کسی را چشم بسته نمی پذیرند!
مردم پرسشگر، بر کار حکومت و صاحبان قدرت نظارت می کنند، جلوی فساد و سواستفاده از قدرت را نیز می گیرند.
چه رضا پهلوی در ایران قدرت را به دست بگیرد و چه هر شخص دیگری، جوانان کشورمان او را به زیر ذره بین دارند، پرسشگری می کنند، و بر اساس عقل و شعور، انتخاب خود را انجام می دهند، و بعد بر کار فرد منتخب نیز نظارت می کنند، و هیچ سخنی را نیز چشم بسته نمی پذیرند، خواه گوینده رضا پهلوی باشد، خواه یک نویسنده سرشناس.
به همین علت نیز نوشته ام نظر پائلو، به اندازه نظر خمینی ارزش دارد! او در مسایل ایران صاحب نظر نیست، از وقایع کشورمان خبری ندارد، نقش و اثر رضا پهلوی را نمی داند...!
واقعیت این است که استقلال کشورمان با کمک گرفتن از شرکت های غربی برای دور زدن تحریم، زیر سوال نمی رود! ابزار مبارزه ما برای به دست آوردن استقلال کشورمان و ایجاد دمکراسی، همین فضای مجازی است و دور زدن تحریم ها، تلاشی است در راه استقلال کشورمان...!
پی نوشت: من قبلا نظرم را در خصوص کودتای 28 مرداد، به شکل زیر نوشته ام: «پیوند:تعصب بر روی کودتای ۲۵ یا ۲۸مرداد ۱۳۳۲، چون دیدن خمینی در ماه، ناپخته و خام است!»
دو نوشته اخیر:
- دانلود رایگان کتاب فساد قضایی
- رونمایی از کتاب فساد قضایی (نوشته اینجانب) با حضور و سخنرانی خانم شیرین عبادی و دکتر کاوه موسوی