Quantcast
Channel: گمنامیان
Viewing all articles
Browse latest Browse all 501

برای رسیدن به دمکراسی، فقط نباید رژیم را عوض کرد، منش بسیاری از ایرانیان نیز باید تغییر کند..!

$
0
0
هیچ روش مودبانه ای برای گفتن این سخن نیست، اما اگر قصد بهبود شرایط جامعه را داریم باید ابتدا واقعیت ها و ایرادهای جامعه را دریابیم. مشکل جامعه ایرانی، تنها وجود رژیمی جنایتکار به نام رژیم اسلامی نیست، مشکل عمیق تر و ریشه ای تر از این است.

باید با شجاعت پذیرفت که بخش عمده ای از مشکلات جامعه ایرانی، فقط از طرف رژیم ایران به وجود نمی آید، باید پذیرفت که وقتی با شور و شوق، چند صد نفر از مردم برای تماشای مراسم اعدام در ساعت پنج صبح در محلی حاضر می شوند، آن جامعه ایران و اشکالی دارد.

واقعیت این است که اشکال و ایران جامعه ایرانی، خامنه ای نیست، اشکال بخشی از جامعه است که با مفاهیمی چون دمکراسی و حقوق بشر بیگانه است، بخشی است که دستوران وحشیانه کتاب قران (چون سنگسار و دست بریدن) را مقدم بر اصولا انسانی و اخلاقی، یا اعلامیه جهانی حقوق بشر می داند. 

تا زمانی که این بخش از جامعه، مجبور به اندیشیدن نشده و قبول نکرده که قوانین کتاب قران، نباید در کل جامعه اجرا شود، نمی توان امیدی به شکل گیری دمکراسی در ایران داشت. 

هر چند که به لطف جنایات سی ساله رژیم اسلامی، بخش عمده ای از مردم ایران، با واقعیت های اسلام آشنا شده اند و به چشم خویش دیده اند که حاصل اجرای اسلام چیست و به یمن وجود اینترنت و ماهواره، با بسیاری از تناقضات اسلام آشنا شده اند، اما هنوز برای بخشی از جامعه، چنین نشده است. 

خطر اصلی برای شکل گیری دمکراسی در ایران، چنین افرادی هستند. 


مثال ساده ای می زنم، تصور کنید:

-          فرض کنید: در کشور فرانسه شبانه کودتایی صورت می گیرد و رژیمی مشابه رژیم ولایتف فقیه، کنترل ارتش و پلیس و جامعه را در دست می گیرد. بدون هیچ شکی، مردم فرانسه در کمتر از چند روز، این رژیم جدید را سرنگون می کنند و باز نظام مردم سالاری و جمهوری را در فرانسه برقرار می کنند. دلیل آن ساده است، مردم فرانسه با گوشت و خون خود، از مفاهیمی چون سکولاریسم، دمکراسی و حقوق بشر، دفاع می کنند، چه آنکه چند نسل قبل از آنها، برای قوام یافتن این مفاهیم در جامعه، حاضر شده جان خویش را به خطر بیاندازد. 
-          فرض کنید: در کشور ایران، رژیم ولایت فقیه شبانه سرنگون شود و حکومتی دمکرات، مانند نظام حاکم بر فرانسه با قوانین مشابه، بر سر کار بیاید. بدون هیچ شکی، باز هم بخشی از  مردم ایران نمی توانند چنین رژیم جدیدی را تحمل کنند و ممکن است  از آزادی موجود برای سرنگونی این رژیم جدید، سو استفاده کنند.
دلیل آن نیز مشخص است، هنوز بخشی از مردم، نمی توانند قوانینی چون آزادی همجنس گرایان یا آزادی بیان برای انتقاد از اسلام را تحمل کنند.
دمکراسی و حقوق بشر را باید ارزشمندترین دستاورد بشری دانست، گوهری با ارزش است که مفت و مجانی به چنگ نمی آید. 

واقعیت این است برای استقرار دمکراسی در هر کشوری، نیاز است که ابتدا مردم آن کشور به این مفاهیم آشنا شوند، و با آن خو بگیرند.

برای رسیدن به دمکراسی، تنها سرنگون کردن دیکتاتوری، کفایت نمی کند، بلکه باید مردم نیز با دمکراسی و حقوق بشر، آشنا شوند.

دمکراسی یک شبه بدست نمی آید، زور اسلحه نیز کمکی نمی کند، تنها بخش روشنفکر جامعه باید تلاش کنند و زحمت بکشند.

نمی توان دمکراسی را به زور اسلحه در هیچ کشوری حاکم کرد، این وظیفه بخش روشنفکر و آگاه جامعه است که تابوهای مخالف دمکراسی و حقوق بشر را شجاعانه «بشکنند»، مفاهیمی چون حقوق بشر و سکولاریسم را در جامعه بسط دهند.

نمونه ساده آن کشور عراق یا افغانستان است، با اینکه کشورهای غربی، میلیاردها دلار خرج سرنگونی دیکتاتوری کردند، ارتش و نیروی خارجی در آن کشور استقرار یافت، باز نتوانستند دمکراسی را مستقر کنند، چرا که با زور اسلحه نمی توان عقیده مردم و اعتقاد آنها را به فلان ملا، تغییر داد! (بماند که هدف آمریکایی ها، استقرار دمکراسی نیز نبود!)



پی نوشـت، حدیث نقوی روز:

"هر گاه امام نقی  عمیقا به فکر فرو می رفتند، بر عکس انسان های معمولی که کله خود را می خارانند، ایشان محتویات خشتک مبارکشان را خارش می دادند! سیره النقی، نوشته ابن قنبل، فصل «نقش ذولنعوذ در تصمیم گیری اسلامی»، بخش «معجزات و فرگشت نقوی»!"


Viewing all articles
Browse latest Browse all 501

Trending Articles