در برخی از جوامع جهان سوم، برخی تصور می کنند که هر کسی که پولدار بود، الزاما آدم بدی است و از راه دزدی و غارت اموال عمومی، به این ثروت کلان دست یافته است.
این تصور در بسیاری از موارد در کشورهای جهان سوم، صحیح است، گفته می شود حسنی مبارک، رییس جمهور سابق مصر، بیش از چند میلیارد دلار ثروت داشته است، یا برخی از ژورنالیست ها، از ثروت چهل میلیاردی بشار اسد صحبت می کنند.
طبیعی است که در یک کشور جهان سوم، جز با غارت اموال عمومی نمی توان به ثروت قابل توجهی دست یافت و یا پولدار شد. این مثال، در ایران کنونی نیز تا حدی صادق است. عموم افرادی که از سطح عادی جامعه ثروتمند تر هستند، به نوعی با این رژیم در ارتباط هستند و از رانت های دولتی بهره می برند.
اما این دیدگاه، برای جهان مدرن درست نیست. در یک کشور دمکراتیک که بازار آزاد در آن وجود دارد، یک نفر با کار سخت و تلاش، می تواند پولدار شود. کافی است آن شخص یک دکتر خود، یا وکیل موفق باشد.
دیدگاهی که در جهان سوم وجود دارد، مضرات بسیاری برای آن جامعه به همراه دارد. به عنوان نمونه، گروه هایی که به دنبال روی کار آوردن نظامی دیکتاتوری هستند و یا قصد سرنگونی نظام حاکم بر آن کشور را دارند، از وجود افراد ثروتمند، استفاده بسیار می کنند و به مرد عادی یادآور می شوند که این فرد پولدار، حق آنها را خورده است.
در این میانه، افراد پوپولیستی چون احمدی نژاد، می توانند با نشان دادن اینکه مخالف تبعیض هستند و قصد مبارزه با فساد اقتصادی را دارند، به راحتی آرای مردم را کسب کنند، چون در انتخابات کشورهای دیکتاتوری،آزادی بیان وجود ندارد و عامه مردم، از واقعیت های پشت پرده آگاه نمی شوند.
اینگونه است که فقر، در چنین کشورهایی تبدیل به ارزش می شود، در حالی که فقر، ارزش نیست، و در صورتی که یک فرد پولدار، از راه درست و سالم، ثروت خود را کسب کرده باشد، شایسته احترام است، چون او با فعالیت های خود، در جامعه تولید کار کرده و مالیات نیز داده است.
مطالب گذشته: