در بند پیشین، نکاتی را مطرح کرده بودید، از این قبیل:«کم بودن شرکت کنندگان در آمریکا یا سوئد، چیزی را از مشروعیت این کشورها نمی کاهد» /
ذکر این نکته لازم است که کشورهای یاد شده با بحران مشروعیت روبرو نیستند. آمریکا و یا سوئد، کشورهای دمکراتیکی هستند و هر کسی که شایسته باشد، می تواند نامزد انتخابات شود. یک نفر مانند رهبر ایران، به خودش اجازه نمی دهد به شعور یک ملت، توهین کند و بگوید چون مردم شعور ندارند و عقلشان نمی رسد، من اکثر کاندیدها را حذف می کنم...!!
لذا کشورهای یاد شده، اصولا نیازی ندارند که بخواهند مشروع بودن خود را به رخ همگان بکشند، و همانطوری که گفتم، با بحران مشروعیت مواجه نیستند.
اما رژیم کنونی ایران، بر اساس صدها گزارش بین المللی، انتخابات و مشروعیت آن زیر سوال است.
هنگام برگزاری انتخابات، تنها زمانی است که رژیم، اجازه می دهد خبرنگاران بین المللی به ایران بیایند و پای صندوق های رای حاضر شوند، در چنین شرایطی، فرق بسیاری است بین که خود شهروندان ایرانی، پای صندوق رای حاضر بشوند یا نه!!
سوال خیلی ساده است، وقتی مردمی در پای صندوق رای حاضر می شوند، یعنی نوع نظام و نحوه رای گیری را پذیرفته اند!!
محافل دیپلماتیک وخارجی می گوید وقتی شما به فکر خودتان نیستید، وقتی می روید در انتخابات نمایشی حاضر می شوید، یعنی این نوع نظام و رهبرانش را پذیرفته اید، پس ما به باید آنها را به رسمیت بشناسیم، و سعی کنیم بدون توجه به غیردمکراتیک بودنش، با آنها معامله کنیم.
لابد ته دلشان هم می گویند، وقتی شما به فکر خودتان نیستید، ما باید به فکر شما باشیم....؟!؟!؟!
مساله اینجاست که وقتی پای صندوق رای حاضر نشویم، چند خوبی دارد:
یک- رژیم می ترسد، چون می داند مردم از آنها متنفر هستند.
دو- دیگر مزدوران رژیم، می دانند رژیم در حال سقوط است و از آن فاصله می گیرند.
سه- دیگر مردم و مبارزان، به ادامه کار علاقه مند می شوند.
متین گرامی، شما نوشته بودید که:/«بارها صحبت از تحریم شده و این را تجربه کرده ایم، و رژیم می داند چطور برای خودش مشروعیت کسب کند و شو برگزار کند»/
گرامی، نکته مهم این است که دفعات قبل، فعالان سیاسی و مردم حمایت لازم را نکردند، ولی هر چند همه در این طرح ها شرکت نکردند، اما باز این پیام جدی به رژیم داده شده، و مطمین باشید اثرات مثبت خودش را داشت، وگرنه رژیم صدبرابر جنایت می کرد...!!
این اصل ساده ای است که وقتی مردم، سکوت کنند و حتی اوامر رژیم را برای شرکت در انتخابات انجام می دهند، رژیم هر بلایی که بخواهد بر سر مردم می آورد.
شما به پیامدهای انتخابات سال 88 و تظاهرات مردم اشاره کردید و نوشته بودید آن تظاهرات، ناشی انتخابات و حضور مردم بوده است...!! البته باید بگویم که اشتباه می فرمایید. ایستادگی با مشارکت در انتخابات فرمایشی معنا نمی یابد، این اتفاقات، ناشی از انرژی عظیمی بود که در مردم ایران، ذخیره شده بود و به لطف اصلاح طلبان، رژیم مصون از آسیب باقی ماند.
دلیل ندارد که ما برای نشان دادن مخالفت و ایستادگی در مقابل رژیم، صبر کنیم تا انتخابات برگزار شود، بلکه ما می توانیم با استفاده از کنش های مقاومت مدنی، مبارزه خود را ادامه دهیم. چه دلیلی دارد وارد بازی خیمه شب بازی رژیم شویم. کجای دنیا، برای مبارزه، وارد بازی کثیف رژیم می شوند؟!؟!
نوشته بودید که جنگ جدی بین رژیم و هاشمی در جریان است، لذا ما باید در انتخابات شرکت کنیم...!! گرامی، اشتباهی مهلک می کنید، رژیم با گروه عبدالمالک ریگی و یا مجاهدین خلق هم جنگ جدی دارِد، حالا آیا ما باید برویم و در انتخابات مسخره، به عبدالمالک ریگی و یا مریم رجوی، رای بدهیم و از او حمایت کنیم؟! مگر خودمان عقل نداریم که اعمال آقای هاشمی را در نظر نگیریم؟!؟!
________پنج: پاسخ متین عزیز:
با درود دوباره
گمنام عزيز در قسمت اول آمار مربوط به ميزان مشاركت كشورها را ارائه دادم و سعي كردم از كشوره هاي مترقي و دموكراتيك مثل سوئد تا كشوري غير دمكراتيك مثل پاكستان را مثال بزنم كه گويا شما تمام كشورهاي مورد مثال را نديده ايد ،باز هم به عنوان مثل امار چند كشور جهان سوم و غير دموكراتيك ديگر را مثال ميزنم كه عبارتند از افغانستان، فلسطين و بنگلادش که به ترتيب داراي 38.80، 45.56 و 54.09 درصد ميزان مشاركت هستند.درثاني اصلا با قبول فرض جناب عالي هم من در ادامه عرض كردم كه جمهوري اسلامي با تجربه سي و چند ساله به راحتي بر اساس ميزان مشاركت تعداد حوزه هاي انتخاباتي را محدود يا زياد ميكند و بهترين شوي ممكن را در هر صورت به جهانيان نشان خواهد داد. بگذاريد با مثالي ديگر و وطني بحث انتخابات و مشروعيت را ادامه دهيم در انتخابات رياست جمهوري سال 1384 شاهد تحريم همه جانبه از سوي مردم بوديم و يكي از كم فروغ ترين انتخابات جمهوري اسلامي رقم زده شد و با آمار شركت 50 و 54درصد (در تهران زير 40درصد) موفق ترين تحريم انتخابات رقم خورد،اما ديديم كه جمهوري اسلامي با هيچ چالش مشروعيتي يا حدااقل چالش جدي در اين زمينه مواجه نشد.
حال مقايسه ميكنيم با انتخابات رياست جمهوري دور بعد يعني سال 1388 كه در يك مشاركت كم نظير 85درصد واجدين شرايط راي دادند، بعد از اين مشاركت و حوادث متعاقب آن كه همگي از آن اگاهيم واحتياجي به بازگويي نيست وجهه ي سياسي ايران در جهان به شدت خدشه دار شد ،سيل محكومت جهاني و ابراز انزجار از سركوب اعتراضات و سيل همبستگي و همدردي با مردم ايران به راه افتاد، به جد ميتوان گفت هيچ وقت "مردم" جهان تا اين اندازه با مردم ايران ابراز همبستگي نكرده بودند،شما ببينيد چقدر جمهوري اسلامي در اين برهه ي زماني مورد نفرت عمومي است كه منوچهر متكي وقتي با سمت وزير امور خارجه جمهوري اسلامي وارد پارلمان اروپا ميشود نمايندگان پارلمان اروپا با عكس هاي ندا آقا سلطان به سمت او ميروند.
به هر روي، چيزي كه واضح و مبرهن است تحريم انتخابات هميشه و در همه حال نميتواند بيشترين ضربه را به جمهوري اسلامي وارد اورد و گاهي با استفاده از ابزار خود حاكميت هم ميشود به جنگ حاكميت رفت.(در مبحث قبلي مثال هايي از چند كشور عرض كردم).
اما در ادامه فرمايشاتتان گفته بوديد: دلیل ندارد که ما برای نشان دادن مخالفت مقابل رژیم، صبر کنیم تا انتخابات برگزار شود و بايد مبارزه خود را ادامه دهیم" دوست عزيز چيزي كه شما ميفرماييد بي شك بهترين ايده هست و كاش ميتوانستيم آن را اجرايي كنيم، اما واقعيت هاي جامعه ما بيانگر چيز ديگريست،شما اگر در بطن جامعه بوديد متوجه ميشديد كه فراهم اوردن چنين بستري در اين برهه ي زماني و بدون آلترناتيو انتخابات چقدر دور از ذهن به نظرميرسد،به عنوان مثال توجه شما را به جنبش شمع جناب رضا پهلوي و فراخوان تجمع شوراي هماهنگي راه سبز اميد جلب ميكنم،كه با اينكه به طور گسترده در فضاي مجازي مورد استقبال قرار گرفت و تجمعات بعضا پرشور در بالاترين و بعضي شبكه هاي اجتماعي برگذار شد در بطن جامعه كوچكترين بازخوردي مشاهده نگرديد.پس ما با واقعيت ها كار داريم و نه با ايده آل ها و بايد بدور از شعار زدگيبه طور منطقي راهكاري متناسب با شرايط فعلي كشور كه بيشترين هزينه را براي جمهوري اسلامي در پي داشته باشد انتخاب كنيم.
در قسمت پاياني مطلبتان هم فرموده بوديد من گفته ام: "نوشته بودید که جنگ جدی بین رژیم و هاشمی در جریان است، لذا ما باید در انتخابات شرکت کنیم" نخير دوست گرامي برداشت شما از جمله بنده صحيح نميباشد ،من عرض كردم درگيري كه بين هاشمي و خامنه اي هست جنگ زرگري و سوري نميباشد و اين جوابي بود براي شبهه ي برخي دوستان كه اين درگيري را سوري و براي داغ كردن تنور انتخاباتي توسط خامنه اي ميپندارند، اما ديدگاه من اين است كه وقتي حاكميت دارد يك شو به حساب خود براي نمايش داخلي و جهاني اجرا ميكند چرا ما نبايد به بهترين شكل از اين برنامه به نفع خود استفاده كنيم؟ اگر بستري براي اعتراض ما براندازها فراهم شد كه ما برداشت خود را از اين معركه انجام داده ايم و اگر كانديداي مورد نظر راي هم بياورد من به شما قول ميدهم در فضايي كه تا حد الان خفقان و سانسور نباشد و اندكي فضاي سياسي بازتر باشد ميشود خيلي بهتر و عملي تر به مبارزه با خود حاكميت پرداخت،چون تجربه تاريخي مردم ايران نشان داده است كه هر گاه فضا اندكي باز بوده مردم پيگير مطالبات آزادي خواهانه بوده اند و قدم به جلو برداشته اند و هر گاه فشار و خفقان و سانسور زياد شده است ملت نيز مطيع و سر به زير بوده اند.براي مثال شما وقايع سال 1332 شمسي را ببينيد كه مردم چطور بعد از كودتا و سركوب هاي شديد به خانه هاي خود خزيدند و بلعكس سال 1355 تا 1357با علام فضاي باز سياسي توسط محمدرضا شاه تا چه اندازه اعتراض و تجمعات صورت گرفت، يا در سال 58 كه هنوز سركوب هاي جمهوري اسلامي شديد نشده بود شاهد جنبش زنان و تجمعات صدها هزار نفري بوديم،همچنين دوران اصلاحات شاهد حوادث كوي دانشگاه و تجمعات گسترده دانشجويي بر عليه حاكميت بوديم، اما با خفقان پس از وقايع عاشوراي 88 باز هم مردم به خانه ها خزيدند،توجه داشته باشيد اگر قرار بود مردم ايران با فشار قيام كنند فكر نميكنم فشار از سالي كه گذشت بيشتر داشته ايم،به معناي واقعي كمر شكن اما دريغ از كوچكترين اعتراض علني.
________شش- پاسخ گمنامیان:
متین گرامی، در کشوری مانند فلسطین یا بنگلادش، رژیم ها با بحران مشروعیت روبرو نیستند، آن رژیم ها با تظاهرات و مقاومت مدنی و مبارزات فعالان سیاسی، روبرو نبوده اند!
اصولا در این کشورها، کسی رژیم را به چالش نکشیده، که بحران مشروعیت داشته باشند. در ایران داستان متفاوت است، جنبش آزادی خواهی و دمکراسی طلبی در این ملک مصیبت زده، پیشنه ای بیش از یکصد سال دارد، لذا مقایسه این دو کشورها، اصولا مقایسه مع الفارق بوده و مانند مقایسه گردو با هواپیمای اف چهارده است، هیچ موضوعیتی ندارد...!!
خدشه دار شدن چهره حکومت در مسایل بعد از انتخابات گذشته ریاست جمهوری نیز، نمی تواند دلیل شرکت ما در انتخابات باشد، چون دیدیم که علی رغم حضور مردم در انتخابات و علی رغم اینکه مردم ایران، با دادن خون جوانان خود، به مقابله با رژیم پرداختند، هیچ نتیجه ای حاصل نشد! اصولا تا زمانی که یک طرف این انتخابات، یعنی یکی از این کاندیدها، یک فرد آزاده و دمکرات و با شرف نباشد، شرکت در انتخابات، مسخره و حماقت است، چه آنکه مثلا اگر هاشمی پیروز شود، باز نتیجه ای عاید نمی شود، اگر هم پیروز نشود، و مردم باز به خیابان بیایند، چون موسوی و کروبی، او خواستار سرنگونی نظام نیست و با خامنه ای کنار می آید.
چون مناظره را شما شروع کردید و پرسیدید که نتیجه و حاصل تحریم انتخابات چیست، لذا اجازه دهید این سوال خیلی ساده را از شما بپرسم: چه نتیجه ای از شرکت کردن مردم در انتخابات حاصل ما می شود!؟
چند گزینه وجود دارد:
یک- هاشمی پیروز می شود: باز چیزی عاید مردم ایران نمی شود، یک دزدی به نام احمدی نژاد می رود، یک دزد با سابقه تر به نام هاشمی رفسنجانی می آید!!
دو- هاشمی می بازد و مردم هیچ تظاهراتی نمی کنند، باز نیز نتیجه ای حاصل ما نمی شود، چون فقط مشروعیت شرکت مردم در انتخابات را به رژیم داده ایم!!
سه- هاشمی می بازد، و مردم تظاهرات می کنند: باز هم نتیجه ای نمی گیریم، چون در نهایت، کسی که باید غم رسیدن به دمکراسی را داشته باشد و مردم را به سمت مبارزه با رژیم هدایت کند، آن کاندید ریاست جمهوری است، و دیدیم که حتی موسوی و کروبی نیز، به مردم پشت کردند و در حالی که سه و نیم میلیون مردم در خیابان بودند، هیچ کاری نکردند، لذا می توان نتیجه گرفت که هاشمی نیز چنین نخواهد کرد!!!
بر فرضی که جنگ بین خامنه ای و هاشمی، سوری و زرگری نیز نباشد، باز هم با حمایت از اکبرکوسه(!)، فایده ای عاید مردم نمی شود، فرض کنید چنگیز و تیمور، مشغول جنگ هستند و بر سر غارت ایران می جنگند، براستی، آیا ما باید وارد گرده مبارزه شویم و به چنگیز کمک کنیم که زودتر و راحتر برای غارت ایران، پیروز شود؟!
ختم کلام این است که راه دمکراسی، از انتخابات فرمایشی نمی گذرد و برای رسیدن به دمکراسی، نمی توان به یک دزد کثیف، مانند رفسنجاین رای داد